نام مردی که رسول حجاج بود، ثعلب درباره مردی از بنی کلاب انشاد کرد: نشدتک هل سیرک ان سرجی و سرجک فوق بغل باذبینی، و این گفته نسبت باین مرد است، (از تاج العروس)
نام مردی که رسول حجاج بود، ثعلب درباره مردی از بنی کلاب انشاد کرد: نشدتک هل سیرک ان سرجی و سرجک فوق بغل باذبینی، و این گفته نسبت باین مرد است، (از تاج العروس)
قریۀ بزرگی است نظیر شهری در پائین واسط بر ساحل دجله که گروهی از بازرگانان توانگر و جمعی از روات علم بدان منسوبند، (از معجم البلدان)، رجوع به باذین و باذن و باذنه و الاوراق ص 196 و تجارب الامم ص 542 و الوزراء و الکتاب ص 27 شود، در تاج العروس باذبینی آمده است
قریۀ بزرگی است نظیر شهری در پائین واسط بر ساحل دجله که گروهی از بازرگانان توانگر و جمعی از روات علم بدان منسوبند، (از معجم البلدان)، رجوع به باذین و باذن و باذنه و الاوراق ص 196 و تجارب الامم ص 542 و الوزراء و الکتاب ص 27 شود، در تاج العروس باذبینی آمده است
دهی است جزء دهستان جمع آبرود، بخش حومه شهرستان دماوند واقع در 16هزارگزی جنوب دماوند، بر سر راه فرعی گیلان. سردسیر است و 205 تن سکنه دارد. آب آن از قنات زهاب رود خانه آب سرد و محصول آن غلات، بنشن، سیب زمینی است و شغل اهالی زراعت است و راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان جمع آبرود، بخش حومه شهرستان دماوند واقع در 16هزارگزی جنوب دماوند، بر سر راه فرعی گیلان. سردسیر است و 205 تن سکنه دارد. آب آن از قنات زهاب رود خانه آب سرد و محصول آن غلات، بنشن، سیب زمینی است و شغل اهالی زراعت است و راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
جمع فارسی حاسب. مراد منجمانند که بر تخته قدری خاک پاشند و ارقام بر آن رسم کرده احوال کواکب و حرکات نجوم دریابند: ز خاک پای مردان کن چو تخت حاسبان تاجت وگر تاج زرت بخشند سردردزد و مستانش. خاقانی
جمعِ فارسی ِ حاسب. مراد منجمانند که بر تخته قدری خاک پاشند و ارقام بر آن رسم کرده احوال کواکب و حرکات نجوم دریابند: ز خاک پای مردان کن چو تخت حاسبان تاجت وگر تاج زرت بخشند سردردزد و مستانش. خاقانی
جمع غالب، فرخادان چیرگان غلبه کننده چیره قاهر پیروز، بخش زیاد قسمت اعظم اغلب اوقات وی غالب همت ایشان، احتمال غالب ظن قوی: هر که امروز نبیند اثر قدرت او غالب آنست که فرداش نبیند دیدار. (سعدی)، جمع غالبین
جمع غالب، فرخادان چیرگان غلبه کننده چیره قاهر پیروز، بخش زیاد قسمت اعظم اغلب اوقات وی غالب همت ایشان، احتمال غالب ظن قوی: هر که امروز نبیند اثر قدرت او غالب آنست که فرداش نبیند دیدار. (سعدی)، جمع غالبین