جدول جو
جدول جو

معنی حاس - جستجوی لغت در جدول جو

حاس
حس کننده، دریابنده
تصویری از حاس
تصویر حاس
فرهنگ لغت هوشیار
حاس
((سّ))
حس کننده، مقابل محسوس، حاسه
تصویری از حاس
تصویر حاس
فرهنگ فارسی معین
حاس
حس کننده، دریابنده
تصویری از حاس
تصویر حاس
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سترسا سهش، دریابنده یا حاسه بصر. حس بیننده قوه باسره. یا حاسه ذوق. حس چشنده قوه ذایقه. یا حاسه سمع. حس شنونده قوه سامعه. یا حاسه شم. حس بوینده قوه شامه. یا حاسه لمس. حس بساونده قوه لامسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسن
تصویر حاسن
زیبا نیکو ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسم
تصویر حاسم
ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
برهنه، بی زره بی زره بی خود، برهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسد
تصویر حاسد
رشک برنده، حسد برنده، حسود، بد خواه، حسد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
حس کننده، قوه نفسانی که اشیا را حس کند قوه حس کننده: حاست بینایی (باصره) حاست شنوایی (سامعه)، توضیح حاست یا حسه عبارت از قوتی است که دریا بنده جزئیات جسمانیه است و قوای حاسه ظاهره در انسان پنج است و باطنه نیز پنج است. هر یک از قوای دریابنده را حاسه و، جمع آنها را حواس نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسب
تصویر حاسب
شمارنده، شماره گر، محاسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
دریغ خورده، حسرت خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسد
تصویر حاسد
حسود، آنکه به دیگران حسد می برد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسه
تصویر حاسه
حاس، قوۀ نفسانی که اشیای را درک می کند و به آثار و اشیای خارجی پی می برد، هر یک از حواس پنج گانه شامل شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی و بساوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسب
تصویر حاسب
شمارنده، شمار کننده به محاسب، در علم نجوم منجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسه
تصویر حاسه
((سِّ))
حس کننده، مقابل محسوس، حاس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
((س ِ))
بی زره، بی خود، برهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاسد
تصویر حاسد
((سِ))
بدخواه، رشک برنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاست
تصویر حاست
((سَّ))
حس کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاسب
تصویر حاسب
((س ِ))
حساب کننده، شمارگر، جمع حاسبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جحاس
تصویر جحاس
کوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحاس
تصویر لحاس
لیسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحاس
تصویر نحاس
مس فروش، سرشت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحاس
تصویر نحاس
((نُ))
مس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نحاس
تصویر نحاس
مسگر، مس فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحاس
تصویر نحاس
مس، فلزی سرخ رنگ که در ضرب سکه و تهیۀ سیم برق و ظروف آشپزخانه مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسیس
تصویر حاسیس
حسن یوسف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسدین
تصویر حاسدین
جمع حاسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حام
تصویر حام
(پسرانه)
حمایت کننده، نام یکی از پسران نوح (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حساس
تصویر حساس
دلنازک، زودرنج، زودکنش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حدس
تصویر حدس
گاس، گمان، گمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حبس
تصویر حبس
زندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حال
تصویر حال
کنون، اکنون، اینگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
عذاب، قوت ودلیری فرانسوی نر آوا بم بیم، سختی، دلیری بمترین صدای مرد مقابل سیرانو. قوت دلیری شجاعت، خشم غضب، عذاب سختی شدت، بیم خوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راس
تصویر راس
سار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاس
تصویر پاس
احترام، بزرگ داشت، شکرانه
فرهنگ واژه فارسی سره