- جولهه
- بافنده نساج، عنکبوت
معنی جولهه - جستجوی لغت در جدول جو
- جولهه
- جولاه، عنکبوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بافنده نساج، عنکبوت
بافنده نساج، عنکبوت
بافنده، کسی چیزی را می بافد، نسّاج، بافت کار، جولاهه، تننده، پای باف، حائک، باف کار برای مثال چو گنج جان به کنج خانه آمد / به گردش می تنیدم همچو جولاه (مولوی۲ - ۸۰۹)
بافنده، کسی چیزی را می بافد، بافت کار، نسّاج، پای باف، باف کار، تننده، جولاه، حائک
بافنده، نساج، عنکبوت، جولاهه
ترکش، تیردان
تیردان، ترکش