- جوشک
- کوزه کوچک لوله دار بلبله
معنی جوشک - جستجوی لغت در جدول جو
- جوشک
- کوزۀ کوچک لوله دار، بلبله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آذوقه
پارسی تازی گشته دوشک تشک توشک تشک
سینه، دل شب بمعنی نصفه شب خفتان، سلاحی باشد غیرزره، تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه آهن هم باشد خفتان، سلاحی باشد غیرزره، تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه آهن هم باشد
جوش داشتن جوشیدن بجوش آمدن
جوشیدن (مایعات) جوشش
تکمه، گریبان
جوجه
سیب آدم
حقوق و مقرری کارمندان لشکری و کشوری دولت
جوجه
کوزه لوله دار
اشق
بستر، زیر انداز زیر اندازی که از پشم یا پنبه آکنده است و آنرا روی زمین یا روی تختخواب اندازند و بر آن دراز کشند و بخوابند نهالی بستر
گربه
ربابی که دارای چهار رود باشد چهار تار
کوزۀ کوچک لوله دار، بلبله
جوشیدن آب یا مایع دیگر، جوشش
مصغر موش، موش کوچک، از آلات آتش بازی، در امور نظامی از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگ ها به کار می رود، دستگاهی که به فضا پرتاب می شود
موشک کور: در علم زیست شناسی موش کور،برای مثال نور گیتی فروز چشمۀ هور / زشت باشد به چشم موشک کور (سعدی - ۱۲۸)
موشک کور: در علم زیست شناسی موش کور،
تکمه لباس، وسیله ای کوچک از جنسی سخت که برای بستن شکاف جامه یا تزیین آن به کار می رود
به جوش آمدن، کنایه از هیجان، گرمی، کنایه از رابطۀ محبت آمیز داشتن
نوعی زره با حلقه های فلزی به هم چسبیده، درع، کنایه از محافظ، برای مثال دانش اندر دل چراغ روشن است / وز همه بد بر تن تو جوشن است (رودکی - ۵۳۳)
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، فرفور، نموسک، نموشک، سرخ بال
شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، فرفور، نموسک، نموشک، سرخ بال
گربه، پستانداری کوچک، گوشت خوار و بسیار چالاک، با پوزۀ کوتاه، سبیل های دراز، موهای نرم و چنگال های تیز که جانوران کوچک مانند موش، گنجشک و ماهی را شکار می کند و غالباً شب ها به شکار و دزدی می پردازد. چشم هایش در تاریکی می درخشد و مردمک آن در تاریکی گرد و در روشنایی روز شبیه خط عمودی باریکی می شود
کوچک و خرد، مردم کوچک اندام قصر و هر بنای رفیع و بلند و بارگاه و سرای عالی، کاخ، بنای مرتفع و عالی کوچک، کوچک اندام. بنای مرتفع و عالی قصر کاخ: در پای کوه دماوند که پادشاه ارغون در آن موضع کوشکی ساخته است و حالیا بکوشک ارغون معروفست، قلعه حصار
یکی از آلات آتشبازی که دارای مواد منفجره میباشد و در جنگها بکار میرود، موش کوچک، یا موش پران، موش خرما، موش کور، خفاش شب پره: (نور گیتی فروز چشمه هور زشت باشد بچشم موشک کور. (سعدی)، خلد، آلتی است برای آتش بازی که بشکل موش سازند و بجای دم آن چوب باریک بلندی بدان متصل سازند و آنرا آتش زده ببالا پرتاب کنند: (... صد هزار چراغ بر ریسمانها تعبیه کنند و موشکها بر اطراف آن بندند بر وجهی که چون یک چراغ بر افروزند موشک بر آن ریسمانها دویده بهر چراغ که رسد روشن سازد.) (حبیب السیر چاپ اول خاتمه ص 43)، آلتی جهنده که بفضا پرتاب شود. موشک مجهز بموتور جت و دارای همه گونه وسیله لازم برای پیشروی است. قوه انفجاری که بر اثر احتراق بنزین در انتهای موشک پدید میظید قدرت جهشی در آن بوجود می آورد که موشک را بجلو می راند. موشک دارای دو یا سه طبقه است و هنگامی که موشک خود را بمدار زمین میرساند قسمتهای اضافی آن که مخزن گاز و نیرو هستند و قوه محرکه موشک را تشکیل میدهند جدا میشوند و بزمین می افتند و فقط اطاقک موشک - که حامل سرنشین و تجهیزات فنی و وسایل لازم است - در مدار زمین قرار میگیرد و بموجب قوانین اجرام سماوی بحرکت خود ادامه میدهد. موشک دارای فرمانهای دستی است و فضانوردان با کمک این فرمانها موشک را هدایت میکنند. موشک دارای فلز مرکبی است که قدرت مقاومت شگفت انگیز دارد و اشعه خورشید و عوامل جوی نمیتوانند روی آن اثر بگذارد. پیش از آنکه فضانورد بخواهد فرود آید باید سفینه فضایی یک دور کامل روی خود بزند تا پشت فضانورد در جهت حرکت قرار گیرد و او بتواند با کاهش شتاب مقاومت کند. در این هنگام فضانورد دستگاههای ترمز کننده را بحرکت در می آورد و از سرعت سفینه میکاهد و وقتی که اطاقک فضانورد در هشت کیلومتری زمین است دستگاههای ترمز کننده دائم از سرعت اطاقک میکاهد و سرانجام فضانورد با چتر نجات فرود می آید. موشکهای فضایی مجهز بیک دستگاه تهیه هوا هستند. این دستگاه نه فقط دایما هوای تازه تهیه میکند بلکه درجه نسبی هوا را نیز حفظ مینماید و درجه حرارت را همواره 20 درجه سانتیگراد نگه میدارد. دو دوربین تلویزیون موشک همیشه مراقب وضع فضانورد است و تصاویر او را بزمین میفرستند. دستگاه تلفن برای مکالمه با زمین ذخیره غذا و دستگاههای مختلف خبر گیری و فیلم برداری و ضبط صدا نیز در موشکها تعبیه میشود یا موشک پران. سنجاب
نشک ناژ
((شَ))
فرهنگ فارسی معین
فرآورده ای از الیاف نرم و جذب کننده رطوبت با یک روکش نگه دارنده برای جذب ادرار و مدفوع کودک شیرخوار و پیشگیری از آلوده شده زیرجامه
عصبانی، کسی که زود خشمگین می شود