اندامی نورس شبیه برگ های ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخه های درخت می روید و از فلس های متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمی آید، تژ، دانه ای که مرحلۀ رشد آن به تازگی آغاز شده است، کنایه از تازه، نو، کنایه از جوان جوانه زدن: جوانه برآوردن گیاه، کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
اندامی نورس شبیه برگ های ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخه های درخت می روید و از فلس های متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمی آید، تژ، دانه ای که مرحلۀ رشد آن به تازگی آغاز شده است، کنایه از تازه، نو، کنایه از جوان جوانه زدن: جوانه برآوردن گیاه، کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
چوبدستی باشد که گاو و خر دیگر ستوران را بدان دانند: دوستان را بیافتی بمراد سر دشمن نکوفتی بگواز. (فرخی)، واحد طول معادل ذراع: در ازای از گواز های ما، هاون چوبین جواز. تخم مرغ نیم پخته
چوبدستی باشد که گاو و خر دیگر ستوران را بدان دانند: دوستان را بیافتی بمراد سر دشمن نکوفتی بگواز. (فرخی)، واحد طول معادل ذراع: در ازای از گواز های ما، هاون چوبین جواز. تخم مرغ نیم پخته