جدول جو
جدول جو

معنی جوازه - جستجوی لغت در جدول جو

جوازه
هاون کوچک سنگین یا چوبینمهراس
تصویری از جوازه
تصویر جوازه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جوانه
تصویر جوانه
(دخترانه)
جوان، گل جوانه، اندام نورس فشرده و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
جسد مرده، نعش، کنایه از خسته، تابوت یا تخته ای که مرده را با آن بردارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمازه
تصویر جمازه
شتر تندرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
اندامی نورس شبیه برگ های ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخه های درخت می روید و از فلس های متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمی آید، تژ، دانه ای که مرحلۀ رشد آن به تازگی آغاز شده است، کنایه از تازه، نو، کنایه از جوان
جوانه زدن: جوانه برآوردن گیاه، کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوازه
تصویر خوازه
نوعی چوب بست برای چراغانی و آذین بندی، طاق نصرت، برای مثال منظر او بلند چون خوازه / هریکی زو به زینتی تازه (عنصری - ۳۶۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوازه
تصویر آوازه
صیت، شهرت، برای مثال به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان / سه کس برند رسول و غریب و بازرگان (سعدی - ۷۵۱)، بانگ، صوت، نغمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوابه
تصویر جوابه
پاسخک گوشه ای در سه گاه زبانزد خنیا گوشه ای در سه گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجازه
تصویر وجازه
وجازت در فارسی کوته سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
خواهش میل، چوب بندی که برای جشن و چراغانی سازند طاق نصرت، کوشک و قبه ای از گلها و ریاحین که برای مراسم عروسی و جشن سازند
فرهنگ لغت هوشیار
چوبدستی باشد که گاو و خر دیگر ستوران را بدان دانند: دوستان را بیافتی بمراد سر دشمن نکوفتی بگواز. (فرخی)، واحد طول معادل ذراع: در ازای از گواز های ما، هاون چوبین جواز. تخم مرغ نیم پخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوازق
تصویر جوازق
پارسی تازی گشته کواژه مرغانه نیم برشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوازم
تصویر جوازم
جمع جازم، شترهای سیراب، مشک های پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوافه
تصویر جوافه
لاتینی تازی گشته خوج گونه ای گلابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جواله
تصویر جواله
گردنده بسیار گردنده بسیار جولان کننده بسیار گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
مرد جوان، شاخه تازه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
جسد مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمازه
تصویر جمازه
تندرو، تیزرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلازه
تصویر جلازه
نوایی است از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
صوت آوا آواز، نغمه ترانه نوا، هر یک از دستگاههای اصلی موسیقی، خبر آگاهی اطلاع، صیت شهرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوازه
تصویر گوازه
((گُ زَ یا زِ))
تخم مرغ نیم پخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوازه
تصویر خوازه
((خا زِ))
طاق نصرت، چوب بستی برای چراغانی و آذین بندی، قبه ای از گل ها و ریاحین، خواهش، میل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جمازه
تصویر جمازه
((جَ مّ زِ))
شتر تیزرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
((جَ یا جِ زِ))
جسد مرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جواله
تصویر جواله
((جَ لِ یا لَ))
بسیار جولان کننده، بسیار گردنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
((جَ نِ))
شاخه تازه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوازه
تصویر آوازه
((زِ))
صیت، شهرت، صوت، آوا، نغمه، ترانه، شایعه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوازه
تصویر آوازه
معروفیت، شهرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
Funeral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
похороны
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
Beerdigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
похорон
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
pogrzeb
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
葬礼
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جنازه
تصویر جنازه
funeral
دیکشنری فارسی به پرتغالی