جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گوازه

گوازه

گوازه
چوبدستی باشد که گاو و خر دیگر ستوران را بدان دانند: دوستان را بیافتی بمراد سر دشمن نکوفتی بگواز. (فرخی)، واحد طول معادل ذراع: در ازای از گواز های ما، هاون چوبین جواز. تخم مرغ نیم پخته
فرهنگ لغت هوشیار

گوازه

گوازه
به معنی گواز است (جهانگیری) (برهان) ، و آن چوبی باشد که ستوران را بدان رانند. (برهان). جواز. غباز. غبازه. گواز. و رجوع به گواز و شعوری ج 2 ص 327 شود، هاون چوبی. (برهان) (آنندراج). و رجوع به گواز شود، خانه زنبور. (مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا

آوازه

آوازه
صوت آوا آواز، نغمه ترانه نوا، هر یک از دستگاههای اصلی موسیقی، خبر آگاهی اطلاع، صیت شهرت
فرهنگ لغت هوشیار

گرازه

گرازه
از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی
گرازه
فرهنگ نامهای ایرانی

خوازه

خوازه
خواهش میل، چوب بندی که برای جشن و چراغانی سازند طاق نصرت، کوشک و قبه ای از گلها و ریاحین که برای مراسم عروسی و جشن سازند
فرهنگ لغت هوشیار

آوازه

آوازه
صیت، شهرت، برای مِثال به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان / سه کس برند رسول و غریب و بازرگان (سعدی - ۷۵۱)، بانگ، صوت، نغمه
آوازه
فرهنگ فارسی عمید