- جهانگردی
- در اقطار عالم سفر کردن سیاحت
معنی جهانگردی - جستجوی لغت در جدول جو
- جهانگردی
- مسافرت و گردش در شهرهای دنیا، سیاحت، گردشگری
- جهانگردی ((~. گَ))
- سیاحت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه در قطار عالم بسیار سفر کند، سائح
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، رهگیر، گیتی نورد، توریست، سیّاح، جهان نورد، گیتی خرام، سائح
سخاوت بخشندگی، همت فتوت
بخشندگی، سخاوت
سخاوت، فتوت