جدول جو
جدول جو

معنی جنگلبانی - جستجوی لغت در جدول جو

جنگلبانی
شغل و عمل جنگلبان، علم و فن نگاهداری جنگل ها و جلوگیری از آفات جنگل و مراقبت در بهره برداری صحیح از جنگل ها و حفظ حیوانات جنگلی، ادارۀ مسئول انجام این کار
تصویری از جنگلبانی
تصویر جنگلبانی
فرهنگ فارسی عمید
جنگلبانی
شغل و عمل جنگلبان، اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که حفاظت و مراقبت جنگلها را بعهده دارد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جنگلبان
تصویر جنگلبان
کسی که مامور محافظت و مراقبت جنگل باشد، نگهبان جنگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنگلاهی
تصویر جنگلاهی
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواج، کلیواژ، موش ربا، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنگلانی
تصویر چنگلانی
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواج، کلیواژ، موش ربا، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگهبانی
تصویر نگهبانی
مراقبت، محافظت، پاسبانی، کشیک دادن، محلی که نگهبان در آنجا انجام وظیفه می کند
فرهنگ فارسی عمید
(نِ گَ)
پاسداری. رعایت. نگه داری. تعهد: و نگه دارد آنچه در عهدۀ نگهبانی اوست از کار خلق خدایش. (تاریخ بیهقی ص 311). سلوک کن... در رعایت آنچه ما آن را در نظر تو زینت دادیم و در پاسداری و نگهبانی آن. (تاریخ بیهقی ص 313). فکر و تدبیرش صرف نمی شود مگر در نگهبانی حوزۀ اسلام. (تاریخ بیهقی ص 312).
یکی باب عدل است و تدبیر و رای
نگهبانی خلق و ترس خدای.
سعدی.
سپه را نگهبانی شهریار
به از جنگ در حلقۀ کارزار.
سعدی.
، پاسبانی:
چون شدم غایب از درت به ارزانی
نیک مردی بنشاندم به نگهبانی.
منوچهری.
، مراقبت. ترصد:
صحبت ما به نگهبانی دم می گذرد
تیغ بر کف همه جا پشت سر خود داریم.
صائب
لغت نامه دهخدا
تصویری از نگهبانی
تصویر نگهبانی
حفاظت حراست محافظت، قراولی کشیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگلایی
تصویر جنگلایی
زغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگلاهی
تصویر جنگلاهی
زغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگلبان
تصویر جنگلبان
حافظ جنگل، مامور حفظ جنگل، نگهبان جنگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگل بان
تصویر جنگل بان
آن که مأمور حفاظت از جنگل است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگهبانی
تصویر نگهبانی
محافظت، مراقبت، نگاهبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنگل بانی
تصویر جنگل بانی
شغل و عمل جنگل بان، اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که مراقبت از جنگل ها را به عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگهبانی
تصویر نگهبانی
حراست
فرهنگ واژه فارسی سره
پاسبانی، پاسداری دیده بانی، حراست، حمایت، محارست، محافظت، مراقبت، مواظبت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مدیریّت، نگهبانی
دیکشنری اردو به فارسی