معنی جنگاوری - جستجوی لغت در جدول جو
جنگاوری
دلیری، شجاعت
دلیری، شجاعت
تصویر جنگاوری
فرهنگ لغت هوشیار
جنگاوری
شجاعت
شجاعت
تصویر جنگاوری
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر جنگاور
جنگاور
جنگجو
جنگجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جنگاور
جنگاور
((جَ وَ))
جنگجو، شجاع
جنگجو، شجاع
فرهنگ فارسی معین
تصویر جنگجویی
جنگجویی
جنگاوری دلیری شجاعت
جنگاوری دلیری شجاعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جنگجویی
جنگجویی
جنگاوری، دلیری، کنایه از مبارزه
جنگاوری، دلیری، کنایه از مبارزه
فرهنگ فارسی عمید
کنداوری
دلیری شجاعت پهلوانی، حکمت دانایی: بصورتگری دست بردی ز مانی بکنداوری گوی بردی ز آزر. (فرخی)
دلیری شجاعت پهلوانی، حکمت دانایی: بصورتگری دست بردی ز مانی بکنداوری گوی بردی ز آزر. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کنداوری
کنداوری
دلیری،
برای مثال چگونه سر آمد به نیک اختری / بر ایشان برآن روز کنداوری
(فردوسی - ۱/۱۲)
، بزرگی
دلیری،
برای مِثال چگونه سر آمد به نیک اختری / بر ایشان برآن روز کنداوری
(فردوسی - ۱/۱۲)
، بزرگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جنگجویی
جنگجویی
Combativeness
Combativeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جنگجویی
جَنگجویی
боевой дух
боевой дух
دیکشنری فارسی به روسی
جنگجویی
جَنگجویی
Kampfgeist
Kampfgeist
دیکشنری فارسی به آلمانی
جنگجویی
جَنگجویی
бойовий дух
бойовий дух
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جنگجویی
جَنگجویی
waleczność
waleczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
جنگجویی
جَنگجویی
战斗性
战斗性
دیکشنری فارسی به چینی
جنگجویی
جَنگجویی
combatividade
combatividade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جنگجویی
جَنگجویی
combattività
combattività
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جنگجویی
جَنگجویی
combatividad
combatividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جنگجویی
جَنگجویی
combativité
combativité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جنگجویی
جَنگجویی
strijdlust
strijdlust
دیکشنری فارسی به هلندی
جنگجویی
جَنگجویی
จิตวิญญาณนักรบ
จิตวิญญาณนักรบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
جنگجویی
جَنگجویی
keberanian
keberanian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جنگجویی
جَنگجویی
قدرة القتال
قُدْرَةُ القِتَالِ
دیکشنری فارسی به عربی
جنگجویی
جَنگجویی
युद्धशीलता
युद्धशीलता
دیکشنری فارسی به هندی
جنگجویی
جَنگجویی
לוחמנות
לוחמנות
دیکشنری فارسی به عبری
جنگجویی
جَنگجویی
戦闘性
戦闘性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جنگجویی
جَنگجویی
전투력
전투력
دیکشنری فارسی به کره ای
جنگجویی
جَنگجویی
savaşçılık
savaşçılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جنگجویی
جَنگجویی
mapigano
mapigano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جنگجویی
جَنگجویی
যুদ্ধভাবনা
যুদ্ধভাবনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
جنگجویی
جَنگجویی
جنگجوئی
جنگجوئی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر زنگاری
زنگاری
منسوب به زنگار، برنگ زنگار سبز رنگ زنگار فام
منسوب به زنگار، برنگ زنگار سبز رنگ زنگار فام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انگوری
انگوری
شرابی که از انگور بگیرند
شرابی که از انگور بگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شناوری
شناوری
عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری
عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شناوری
شناوری
عمل شناور، شنا کردن روی آب
عمل شناور، شنا کردن روی آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویر زنگاری
زنگاری
سبزرنگ
سبزرنگ
فرهنگ فارسی معین