جدول جو
جدول جو

معنی جنه - جستجوی لغت در جدول جو

جنه
سپر
تصویری از جنه
تصویر جنه
فرهنگ لغت هوشیار
جنه
سپر، کنایه از آنچه شخص را محفوظ و مستور بدارد
تصویری از جنه
تصویر جنه
فرهنگ فارسی عمید
جنه
((جُ نَّ))
سپر
تصویری از جنه
تصویر جنه
فرهنگ فارسی معین
جنه
((جِ نَّ))
دیوانگی
تصویری از جنه
تصویر جنه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع جنین، زه ها (جنین زه) رمن نادرست از جنی رمن درست جنه است پریان در عربی، جمع جنین و در تداول فارسی زبانان بغلط، جمع جن است و معنی پریان از آن اراده میشود. توضیح (جن) خود اسم جمع و مفرد آن جنی بزیادت یاء مشدد است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجنه
تصویر اجنه
جنّ ها، جمع واژۀ جنّ
جنین ها، نوزادان، جمع واژۀ جنین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجنه
تصویر لجنه
انجمن گروه مردم که برای کاری فراهم آیند و بدان رضا دهند انجمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجنه
تصویر اجنه
((اَ جِ نُِ))
در عربی جمع جنین و در فارسی به غلط جمع جن گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لجنه
تصویر لجنه
((لَ نَ یا نِ))
گروه مردم که برای کاری فراهم آیند و بدان رضا دهند، انجمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنه النعیم
تصویر جنه النعیم
بهشت ناز بهشت ناز بهشت شاد خواری
فرهنگ لغت هوشیار
جایباش بهشتی یکی ازبهشت های هشتگانه یکی از بهشتهای هشتگانه ماخوذ از آیه 14 سوره (النجم) : (عندها جنه الماوی) (نزد اوست جنه الماوی) : (اما سرور مرجوهرعقل را گویند که جنه الماوی جوهر اوست) توضیح در فارسی (جنت ماوی) گویند: (شوره ام را سبزه ای پیدا شود خار زارم جنت ماوی شود) (مثنوی)، بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنه العدن
تصویر جنه العدن
بهشت پایدار بهشت جاویدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنه الخلد
تصویر جنه الخلد
بهشت جاوید بهشت جاودان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنهالماوی
تصویر جنهالماوی
یکی از بهشت های هشتگانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهن
تصویر جهن
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر افرسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جنت
تصویر جنت
(دخترانه)
بهشت، باغ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جثه
تصویر جثه
تنه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنس
تصویر جنس
کالا، ژاد، گینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنت
تصویر جنت
فردوس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
سویه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنب
تصویر جنب
کنار، سو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنه
تصویر آنه
زن ناله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنه
تصویر سنه
سال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
حرکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنه
تصویر تنه
جثه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنه
تصویر بنه
بود خوش، بوی بد، بوی پشگل آهو بوی پشکل، بوی بد
فرهنگ لغت هوشیار
صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سرزند، خوشحالی، شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاه
تصویر جاه
مقام، مکان، شوکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جثه
تصویر جثه
بدن، تن، کالبد، تنه، قامت، پیکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبه
تصویر جبه
جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بتن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جقه
تصویر جقه
ترکی کلکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفه
تصویر جفه
گروه، بیشمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفنه
تصویر جفنه
کاسه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جده
تصویر جده
مادر پدر، مادر مادر یافتن، درک کردن ساحل دریای مکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جغه
تصویر جغه
تاج، افسر
فرهنگ لغت هوشیار