- جنجالی
کسی که داد و فریاد، آشوب و جنجال برپا کند، آشوبگر
معنی جنجالی - جستجوی لغت در جدول جو
- جنجالی
کسی که جنجال بر پا کند آنکه داد و فریاد کند
- جنجالی
کسی که جنجال برپا کند، آن که داد و فریاد کند، پرسر و صدا
- جنجالی
غوغایی، هوچی
- جنجالی
جدليٌّ
- جنجالی
Controversial, Controversially
- جنجالی
controversé, de manière controversée
- جنجالی
有争议的 , 有争议地
- جنجالی
متنازعہ , تنازعی طور پر
- جنجالی
спорный , спорно
- جنجالی
kontrovers
- جنجالی
суперечливий , суперечливо
- جنجالی
ya utata, kwa utata
- جنجالی
বিতর্কিত , বিতর্কিতভাবে
- جنجالی
controverso, controversamente
- جنجالی
tartışmalı, tartışmalı bir şekilde
- جنجالی
논란의 여지가 있는
- جنجالی
議論の余地がある , 物議を醸す形で
- جنجالی
kontrowersyjny, kontrowersyjnie
- جنجالی
विवादास्पद , विवादास्पद रूप से
- جنجالی
kontroversial, secara kontroversial
- جنجالی
ถกเถียง , อย่างขัดแย้ง
- جنجالی
controversieel
- جنجالی
controvertido, de manera controvertida
- جنجالی
controverso, in modo controverso
- جنجالی
שנוי במחלוקת , באופן מעורר מחלוקת
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به بنگال. آنچه مربوط به بنگال باشد، از مردم بنگال اهل بنگال، زبانی که مردم بنگال بدان تکلم کنند و آن آمیخته ایست از هندی فارس و عربی
درختی از تیره انجیلی ها که در جنگلهای شمالی ایران وجود دارد توتوی توئی آسوندار. امبورتل انجول. منسوب به انجیل
ازدحام، سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو