- جنجال
- آواز، سر و صدا، هیاهو
معنی جنجال - جستجوی لغت در جدول جو
- جنجال
- آشوب و ازدحام، فریاد و همهمه، شور و غوغا
- جنجال ((جَ یا جِ))
- شور و غوغا، داد و فریاد، بحث و مجادله شدید همراه با شایعات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که جنجال بر پا کند آنکه داد و فریاد کند
کسی که داد و فریاد، آشوب و جنجال برپا کند، آشوبگر
کسی که جنجال برپا کند، آن که داد و فریاد کند، پرسر و صدا
Controversial, Controversially
спорный , спорно
kontrovers
суперечливий , суперечливо
kontrowersyjny, kontrowersyjnie
有争议的 , 有争议地
controverso, controversamente
controverso, in modo controverso
controvertido, de manera controvertida
controversé, de manière controversée
controversieel
ถกเถียง , อย่างขัดแย้ง
kontroversial, secara kontroversial
جدليٌّ , جادليًّا
विवादास्पद , विवादास्पद रूप से
שנוי במחלוקת , באופן מעורר מחלוקת
議論の余地がある , 物議を醸す形で
논란의 여지가 있는
tartışmalı, tartışmalı bir şekilde
ya utata, kwa utata
বিতর্কিত , বিতর্কিতভাবে
متنازعہ , تنازعی طور پر
فرزندان، نسلها
میوۀ ترش و نارس از سیب، انار و مانند آن، کال
غنجار، میوه ترش (انار سیب و غیره)
پارسی تازی گشته پنگان جام
کنجاره: بس پند پذیرفتم و این شعر بگفتم از من بدل خرما بس باشد کنجال. (ابوالعباس)
جمع نجل، فرزندان، نسل ها