جدول جو
جدول جو

معنی جم - جستجوی لغت در جدول جو

جم
پادشاه بزرگ، منزه و پاکیزه نوعی از صدف نوعی از صدف
تصویری از جم
تصویر جم
فرهنگ لغت هوشیار
جم
فراوان از هر چیز، کثیر
در عروض سقوط میم و تای مفاعلتن که فاعلن بماند و آن را اجم خوانند
جمّ غفیر: گروه بسیاری از مردم
تصویری از جم
تصویر جم
فرهنگ فارسی عمید
جم
((جُ))
حرکت، تکان کم
تصویری از جم
تصویر جم
فرهنگ فارسی معین
جم
((جَ))
مخفف جمشید، پسر طهمورث، چهارمین پادشاه پیشدادی
تصویری از جم
تصویر جم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جمیله
تصویر جمیله
(دخترانه)
زیبا، زن زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمهور
تصویر جمهور
(پسرانه)
پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامه مردم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمشید
تصویر جمشید
(پسرانه)
دارای فره ایزدی، جامشید، پسر طهمورث چهارمین پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمشاد
تصویر جمشاد
(پسرانه)
پادشاه بزرگ و شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمدخت
تصویر جمدخت
(دخترانه)
جم (پادشاه بزرگ) + دخت (دختر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمال الدین
تصویر جمال الدین
(پسرانه)
زیبایی دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمال
تصویر جمال
(پسرانه)
زیبایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جمله
تصویر جمله
رسته، فراز، گزاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
شمار، آمار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمعی
تصویر جمعی
گروهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمعه
تصویر جمعه
آدینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمعاً
تصویر جمعاً
روی هم رفته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمع آوری
تصویر جمع آوری
گردآوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمع
تصویر جمع
رمن، فلنج، رایشگری، گروه، الفنج، چندگانه، روی هم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمجمه
تصویر جمجمه
استخوان سر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمال
تصویر جمال
زیبایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جماعت
تصویر جماعت
توده، انبوه، گروه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمیم
تصویر جمیم
گیاه بسیار و انبوه که زمین را بپوشاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیله
تصویر جمیله
خوب و زیبا، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیل
تصویر جمیل
خوب، زیبا، نیکو، نیکو سیرت، پیه گداخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیعه
تصویر جمیعه
گروزه گروه اجتماع، جمع جمائع (جمایع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیعا
تصویر جمیعا
همه، همگی، همگان، سراسر، با هم، تماما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیع الناس
تصویر جمیع الناس
همه مردم همه مردم: (بزرگ باد خدایی که ایزد متعال یگانه کرد بتوفیقش از جمیع الناس) (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیع
تصویر جمیع
گرد آمده و یکجا شده، لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیر
تصویر جمیر
گرد گاه، موی بافته، شب تار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمهوریخواهی
تصویر جمهوریخواهی
طرفدار حکومت جمهوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمهوریخواه
تصویر جمهوریخواه
طرفدار حکومت جمهوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمهوریت
تصویر جمهوریت
حکومت جمهوری
فرهنگ لغت هوشیار
شراب کهنه انگوری را گویند طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
توده مردم، توده ریگ توده گروه: جمهور حکما، بخش اعظم یک چیز معظم شی، جمع جماهیر، حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت باشد و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود جمهوری، جمع جماهیر
فرهنگ لغت هوشیار