- جلیتقه
- نیم تنه کوتاه بی آستین که روی پیراهن و زیر نیم تنه (کت) پوشند
معنی جلیتقه - جستجوی لغت در جدول جو
- جلیتقه ((جِ قِ))
- نیم تنه کوتاه بی آستین که روی پیراهن پوشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر گستوان بپوشید بر گستوان نبرد (شاهنامه) نیم تنه
نیم تنۀ کوتاه بی آستین که معمولاً روی پیراهن می پوشند
عدسی چشم
جسم جامد و غیرحاجب ماورا به شکل عدس که در قسمت خلفی حدقۀ چشم قرار دارد، عدسی چشم
مونث ذلیق
پسنده
والا
طبیعت، سرشت، خوی
فتیله، پنبه تاب داده شده
سرشت و طبیعت، طبع و نهاد و خصلت
دامن چین دار که روی نظامی زنانه پوشند
جلیل، بزرگوار، کلان سال و محترم
فتیله، پنبۀ تابیده یا نوار نخی که در چراغ نفتی می گذارند، پنبه یا لتۀ تاب داده، فتیل، پتیله، ذباله
خوی، طبیعت، سرشت، آنچه خداوند آفریده، مخلوق، مردم
ذوق برای انتخاب یا ترجیح چیزی، رسم، طبیعت، نهاد، سرشت
بریان پخته، نان تنک نان لواش
کابین تو بره
موی اندک، سختی پتیار
فتیله بنگرید به فتیله
لیاقت در فارسی: آتاوی شایندگی ارزانگی
نوعی دامن کوتاه، گشاد و چین داری که زنان بر روی شلوار می پوشند
روشن استوار درست مونث جلی، حقیقت امر خبر یقینی
ترکی کلکی تاج افسر، هر چیز تاج مانند که بکلاه نصب کنند
مقابل خفیّه، واضح، آشکار، خبر مسلّم، حقیقت امر
بادمجان پخته و لهیده، ترشی بادمجان پخته و له شده
لیقه در فارسی: پر زآمه پر زامه آنچه از لاس و پشم و موی و جز آن که در دوات مرکب نهند صوف دوات پرز لیق لیفه: خامه در مرگ تو شد مویه کنان لیقه در سوک تو شد موی کنان. (بهار 212: 2)، صوف یا نخ که در چراغهای روغن گذارند: در هر فتیله یک سیر روغن ونیم سیرلیقه بکار رود، ماده ایست که درسرمه کنند لیق
لیته ترشی. یا لیته بادنجان. ترشیی است که از بادنجان پخته و له کرده و بعضی مواد دیگر تهیه کنند