- جلبهنگ
- تخم زرد خار
معنی جلبهنگ - جستجوی لغت در جدول جو
- جلبهنگ
- تخم گیاه زردخار که برگ هایی شبیه برگ لوبیا دارد و بیخ آن را تربد زرد می گویند، جبلهنگ، جبلاهنگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جبرآهنگ زردخار
پارسی تازی گشته جلبهنگ از گیاهان تخم زرد خار
جلبهنگ، تخم گیاه زردخار که برگ هایی شبیه برگ لوبیا دارد و بیخ آن را تربد زرد می گویند، جبلاهنگ
جبرآهنگ زردخار
عنان مهار رسن پالاهنگ
بانگ بلند، آواز رسا، گلبام
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
جلبهنگ، تخم گیاه زردخار که برگ هایی شبیه برگ لوبیا دارد و بیخ آن را تربد زرد می گویند، جبلهنگ
آواز کشیدن بلند شاطران و معرکه گیران و امثال ایشان باشد
آواز بلند، نام لحنی از لحن های موسیقی
ملک بر چاف از چاش ها (غلات) خلر گیاهی است شبیه بکرسنه و آنرا در بعض نقاط مانند باقلای تر پزند و با نمک خورند و گاهی هم آرد کنند و از آن نان پزند و تازه آنرا نیز ناپخته خورند خلر
گونه ای از چوب خوشبوی غلبنگ ک
آوازها و غوغاها
نوعی پارچۀ ابریشمی ضخیم زردوزی شده که از آن قبا و شلوار و کلاه می دوختند
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن، جلونک، چلونک، بیاره، بیاج
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن، جلونک، چلونک، بیاره، بیاج
موریانه، نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کند
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، دیوک، ارضه
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، دیوک، ارضه
دیوچه دیوک ارضه: شیاطین گفتند این کار ارضه است یعنی لبنگ