جدول جو
جدول جو

معنی جلب - جستجوی لغت در جدول جو

جلب
به سوی خود کشیدن، جذب کردن، کنایه از علاقه مند کردن دیگران به خود، در علم حقوق کنایه از دستگیر کردن از طریق قانون، بازداشت مثلاً حکم جلب
تصویری از جلب
تصویر جلب
فرهنگ فارسی عمید
جلب
بدذات، نابکار و حقه باز، زن بدکار
شور و غوغا، فتنه و آشوب
تصویری از جلب
تصویر جلب
فرهنگ فارسی عمید
جلب
گناه کردن، کشاندن، کشیده شدن، کشیدن از جائی به جای دیگر
تصویری از جلب
تصویر جلب
فرهنگ لغت هوشیار
جلب
((جَ لَ))
هر چیز فاسد، حقه باز، زن بدکار
تصویری از جلب
تصویر جلب
فرهنگ فارسی معین
جلب
((جَ))
کشیدن، ربودن، بازداشت، دستگیری
تصویری از جلب
تصویر جلب
فرهنگ فارسی معین
جلب
بازداشت، ترفندگر، کشیدن، گرفتن، واکش، فراخوانی
تصویری از جلب
تصویر جلب
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جلبهنگ
تصویر جلبهنگ
تخم گیاه زردخار که برگ هایی شبیه برگ لوبیا دارد و بیخ آن را تربد زرد می گویند، جبلهنگ، جبلاهنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلبک
تصویر جلبک
گروهی از گیاهان بدون ریشه، ساقه، شاخه و برگ که به شکل نوار سبز و دراز در آب، جاهای مرطوب و روی تنۀ بعضی درخت ها پیدا می شود و در بعضی دریاها نیز به شکل نوارهای پهن و دراز دیده می شود که بر روی آب شناور است، در اقیانوس ها بیشتر از همه جا رشد می کند و گاهی سطح وسیعی از دریا را فرامی گیرد، از آن در تهیۀ بعضی مواد شیمیایی و خوراکی استفاده می شود، رنگ آن سبز و گاهی هم به رنگ قهوه ای یا سرخ است، جل وزغ، جامۀ غوک، غوک جامه، جغزواره، چغزواره، چغزپاره، گاوآب، آلگ، الگ، بزغمه، بزغسمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلباب
تصویر جلباب
جامۀ فراخ، پیراهن گشاد، چادر زنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلبوب
تصویر جلبوب
عشقه، گیاهی با برگ های درشت و ساقه های نازک که به درخت می پیچد و بالا می رود، ازفچ، نویچ، دارسج، پاپیتال، نیژ، لوک، غساک
فرهنگ فارسی عمید
(مُ لِ)
بانگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). غوغایی و هنگامه ساز. (ناظم الاطباء) ، فراهم آینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، جراحت که پوست فراهم آورد و به شود. (آنندراج) (از منتهی الارب). جراحت پوست فراهم آورده و به شده. (ناظم الاطباء) ، آن که چرم خام پوشاند پالان را تا اینکه خشک گردد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، یاری دهنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بانگ زنندۀ بر اسب در وقت دویدن تا درگذرد. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، رانندۀ اسب. (ناظم الاطباء). زجرکننده اسب. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آن که حیله می کند برای اهل و عیال و کسب می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شهری در جیان
لغت نامه دهخدا
(مُ جَلْ لِ)
رعد مجلب، تندربسیار آواز. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بانگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جلبک
تصویر جلبک
آلگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبیثا
تصویر جلبیثا
فرفخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبیز
تصویر جلبیز
کمند مقود. 2 مفسد غماز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبیشا
تصویر جلبیشا
فرفخ: از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلب کردن
تصویر جلب کردن
کشانیدن، آوردن: (او را بمحکمه جلب کردند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلباب
تصویر جلباب
پیراهن گشاد، چادر زنان
فرهنگ لغت هوشیار
ملک بر چاف از چاش ها (غلات) خلر گیاهی است شبیه بکرسنه و آنرا در بعض نقاط مانند باقلای تر پزند و با نمک خورند و گاهی هم آرد کنند و از آن نان پزند و تازه آنرا نیز ناپخته خورند خلر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبوب
تصویر جلبوب
گیاهی است که بر درخت پیچد عشقه حبل المساکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبهنک
تصویر جلبهنک
پارسی تازی گشته جلبهنگ از گیاهان تخم زرد خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبو
تصویر جلبو
سبزه و تره ایست شبیه به نعناع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجلب
تصویر مجلب
فراهم آینده، بانگ کننده، یاری دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبه
تصویر جلبه
آوازها و غوغاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبی
تصویر جلبی
جلب بدن، فاحشگی نامستوری، حقه بازی مکاری محیلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبهنگ
تصویر جلبهنگ
تخم زرد خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلباب
تصویر جلباب
((جَ))
جامه گشاد، چادر زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلب کردن
تصویر جلب کردن
((جَ کَ دَ))
کشانیدن، آوردن، دستگیر کردن، بازداشت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلبیز
تصویر جلبیز
((جَ))
کمند، مفسد، غماز، جلویز، جلیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلبک
تصویر جلبک
((جُ بَ))
نوعی رستنی بدون ریشه و ساقه و برگ، به رنگ سبز و گاهی قهوه ای یا سرخ که روی آب ها و تنه درختان به وجود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلب توجه
تصویر جلب توجه
درکشی، شیفتگی، نگرکشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلب کرده
تصویر جلب کرده
کشیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلبک
تصویر جلبک
آلگا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلب کردن
تصویر جلب کردن
واکشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره