جدول جو
جدول جو

معنی جعل - جستجوی لغت در جدول جو

جعل
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلاک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، قرنبا
تصویری از جعل
تصویر جعل
فرهنگ فارسی عمید
جعل
اجرتی که برای کاری قرار دهند، مزد، اجرت، دستمزد، باج، رشوه
تصویری از جعل
تصویر جعل
فرهنگ فارسی عمید
جعل
تغییر سند یا هر نوع نوشتۀ رسمی دیگر برخلاف حقیقت و به قصد تقلب، ساختن چیزی دروغین و شبیه اصل مثلاً جعل اسکناس، گردانیدن، خلق کردن سخنی دروغین و منسوب کردن آن به دیگران مثلاً جعل حدیث، وضع کردن و آفریدن، ۵، دروغین
تصویری از جعل
تصویر جعل
فرهنگ فارسی عمید
جعل
ساختن، وضع کردن، مبدل ساختن کوتاهی، فربهی، ستیزه کوتاهی، فربهی، ستیزه مزدی که برای کننده کاری قرار میدهند، دستمزد مزدی که برای کننده کاری قرار میدهند، دستمزد
فرهنگ لغت هوشیار
جعل
((جَ))
برگردانیدن، تقلب کردن
تصویری از جعل
تصویر جعل
فرهنگ فارسی معین
جعل
((جُ عَ))
سرگین غلطان، حشره ایست که روی مدفوع حیوانات می نشیند
تصویری از جعل
تصویر جعل
فرهنگ فارسی معین
جعل
برساخت، روسازی
تصویری از جعل
تصویر جعل
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جعلی
تصویر جعلی
غیراصلی، دروغین
فرهنگ فارسی عمید
(مُ عِ)
اداکننده مزد. (ناظم الاطباء). مزد دهنده. (از منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد) ، آنکه فرود آرد دیگ پایه را به دستمال. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ماء مجعل، آب کوکال ناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آبی که در آن جعل فراوان باشد. (از ذیل اقرب الموارد) ، کلبه مجعل، ماده سگ گشن خواه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
ساختگی ساختگی: شجره نسب جعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جعلق
تصویر جعلق
((جُ عَ لَّ))
آدم بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
ساختگی، برساخته، دروغین
فرهنگ واژه فارسی سره
تقلبی، ساختگی، قلابی، مجعول، مستعار، موهوم
متضاد: اصلی، اصیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
مزيّفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
Forged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
forgé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
מזויף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
جعل کردہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
জাল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
bandia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
위조된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
偽造された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
palsu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
जाली
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
поддельный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
ปลอม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
vervalst
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
falsificado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
falso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
伪造的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
fałszywy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
підроблений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
gefälscht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
forjado
دیکشنری فارسی به پرتغالی