جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جعلق

جعنلق

جعنلق
جعلقی تازی نیست بی همه چیز، موله زای زبانزد مردم کوچه
جعنلق
فرهنگ لغت هوشیار

معلق

معلق
آویخته شده، آویزان
معلق زدن: از زمین به هوا جستن و چرخ خوردن به طوری که سر به طرف زمین آید و به سرعت راست شود
معلق
فرهنگ فارسی عمید

جولق

جولق
پارچۀ پشمی خشن که از آن خرجین و جوال درست می کردند، جامۀ پشمی خشن که درویشان و قلندران بر تن می کردند
جولق
فرهنگ فارسی عمید

تعلق

تعلق
آویخته شدن، درآویختن به چیزی، دلبستگی داشتن به کسی یا چیزی، علاقه و پیوستگی داشتن
تعلق
فرهنگ فارسی عمید