جدول جو
جدول جو

معنی جس - جستجوی لغت در جدول جو

جس
دست مالیدن بچیزی، بسودن
تصویری از جس
تصویر جس
فرهنگ لغت هوشیار
جس
دست مالیدن به چیزی، سودن
تصویری از جس
تصویر جس
فرهنگ فارسی عمید
جس
((جَ))
مس کردن، برماسیدن
تصویری از جس
تصویر جس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جستان
تصویر جستان
(پسرانه)
نام پدر مرزبان نخستین پادشاه جستانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جسور
تصویر جسور
گستاخ، بی باک، دلیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جسم
تصویر جسم
تن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جسد
تصویر جسد
پیکر، مردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جسته گریخته
تصویر جسته گریخته
ندرتا، به ندرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جستن
تصویر جستن
طلب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جستجو
تصویر جستجو
تفحص، تحقیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جستار
تصویر جستار
موضوع، مبحث، بحث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جست و جو
تصویر جست و جو
تجسس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جسیم
تصویر جسیم
بزرگ و تناور، ستبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسوم
تصویر جسوم
جمع جسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسورانه
تصویر جسورانه
متهورانه، بی باکی گستاخانه، بی پروائی با کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسور
تصویر جسور
دلیری کردن، دلیری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
جوهریست فرومایه و کم قیمت و رنگش کبود مایل بسرخ زرد سرخ و سفید باشد عطارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسمانیت
تصویر جسمانیت
تنوری جسمانی بودن جسم بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسمانیات
تصویر جسمانیات
تنیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسمانی
تصویر جسمانی
هر چیزی که به جسم منسوب شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسمان
تصویر جسمان
تن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسم پز
تصویر جسم پز
آنچه تن را بپزد، سوزنده سوزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسم
تصویر جسم
تن و اعضا بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسک
تصویر جسک
محنت نرج بلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسرو دارو
تصویر جسرو دارو
پارسی تازی گشته خسرو دارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسرب
تصویر جسرب
دراز
فرهنگ لغت هوشیار
پل که برای رودها بکار میرود پل چوبین پل چوبین دلیر و بلند بالا دلیر و بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسد بی جان
تصویر جسد بی جان
مرده مردک رست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسد
تصویر جسد
تن و بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسته گریخته
تصویر جسته گریخته
گاهگاه، اتفاقی، بندرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسته
تصویر جسته
گریخته، رها شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جستن
تصویر جستن
یافتن، پیدا کردن رها کردن، رستن رها کردن، رستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جستجو کردن
تصویر جستجو کردن
کوشش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جستجو
تصویر جستجو
طلب، تلاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جستان
تصویر جستان
جهنده
فرهنگ لغت هوشیار