- جزیره
- آبخوست
معنی جزیره - جستجوی لغت در جدول جو
- جزیره
- قطعه زمین جدا و منقطع میان دریا که از هر طرف آب آنرا احاطه کرده باشد
- جزیره ((جَ رِ))
- آبخوست، قطعه زمینی که گرداگرد آن را آب فرا گرفته باشد، جمع جزایر
- جزیره
- قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آداک، اداک، آدک، آبخو، آبخوست، آبخست، جز، گنگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ستم کننده، جور کننده
تخته بند، نواری که روی عضو استخوان شکسته می بندند
جولاهه حائک
دنبه برشته کرده
گناه بزه گناه بزه جنایت، جمع جرائر (جرایر)
غزیر، ناقۀ پرشیر، چشمۀ پرآب، چشم اشک بار
پر شیر ماده، پر آب چاه و چشمه، بسیار اشک چشم مونث غزیر
چاره علاج
((جَ رَ یا رِ))
فرهنگ فارسی معین
تخته های باریک و نوارهایی که شکسته بند بدان ها محلی از بدن را که استخوانش شکسته می بندد، تخته بند، جمع جبائر
نوعی وضو یا غسل که در آن هرگاه عضوی از بدن زخمی شده و روی آن را بسته باشند و باز کردن آن هنگام وضو یا غسل زیان و صدمه داشته باشد می توان به همان حالت که هست وضو گرفت یا غسل کرد، به طوری که آب به آن نرسد، در پزشکی تخته های نازک و نوارهایی که شکسته بند روی عضوی که استخوانش شکسته باشد می بندد، آتل
چاره، علاج
گناه، بزه، جنایت
باژ، گزیه، گزیت
گیاهی است که دارای ساقه های سبز، و گلهای کوچک و سفید و تخم آن ریز و معطر و برای خوشبو ساختن بعضی خوراکها مانند اتش و پلو بکار می رود، زیره کرمان معروفتر می باشد
خراج زمین
فریزیده بریده موی
جمع جار، همسایگان
مقدار معیّنی از خوراکی، خواربار و دیگر اجناس مورد نیاز که در فاصله های زمانی معیّن روزانه، هفتگی، ماهیانه و امثال آن به کسی می دهند، روزیانه، راستاد، رستاد
گیاهی علفی و یک ساله، با ساقه های سبز، برگ های بریدۀ باریک، گل های سفید کوچک و تخم های ریز و معطر که به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف می شود
قسمت زیرین چیزی، آنچه در زیر رویۀ کفش دوخته می شود
زیرۀ رومی: در علم زیست شناسی کراویا
قسمت زیرین چیزی، آنچه در زیر رویۀ کفش دوخته می شود
زیرۀ رومی: در علم زیست شناسی کراویا
ژیره، گیاهی علفی و یکساله، دارای ساقه های سبز و برگ های بریده و گل های سفید. میوه هایش ریز و معطراست
مالیات سرانه که در قدیم دولت های اسلامی از مردم غیر مسلمان که اهل کتاب بودند و در ممالک اسلامی زندگی می کردند ( اهل ذمه) می گرفتند، گزیت
آبخو درختان بیرون آبند و آب خاک را پوشانیده
گزیره دیس آداک خاکنای جزمان
گزیره دیس آداک خاکنای جزمان
مانند جزیره، در علم جغرافیا قطعۀ وسیعی از خاک که از یک طرف متصل به خشکی و باقی آن میان دریا باشد