- جرون
- خوگری، سودگی، آرد کردن
معنی جرون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیوانگی
سده ها
باطن، وارد، داخل، بطن
مخفف بیرون، ضد درون، منظر، آشکار، خارج، ظاهر
اندرون، باطن، در شکم
آنتن
صفت نیک، خصلت حمیده
رخت افکندن (اقامت کردن)، شرم داشتن
جمع جفن، پلک ها، نیام ها
آرد و مانند آن
جمع جرم، گرم ها، کرجی یمنی جمع جرم گرمسیرها
پر خور
خار پشت
بمعنی زخم ها، جمع جرح
زبان براه لسان الحمل
کسی که در قمار و بازی جر زند و دبه درآورد
دیوانگی، زایل شدن عقل
سرکش توسن اسب یا استری که از سوار اطاعت نکند سرکش توسن: (بر مرکبی حرون سوار شد)
چرخی که ابریشم را بدان از پیله بر آورند و آن چرخ را بپای گردانند
شاخ گاو، گوسفند و امثال آن ها
بیرون، خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی
مقابل بیرون، میان چیزی یا جایی، دل، برای مثال تا توانی درون کس مخراش / کاندراین راه خارها باشد (سعدی - ۸۳) ، کنایه از ضمیر، باطن، برای مثال درون ها تیره شد باشد که از غیب / چراغی برکند خلوت نشینی (حافظ - ۹۴۶)
دیوانگی، دیوانه بودن، خبل، خبط دماغ
کنایه از شیفتگی، شیدایی
جنون ادواری: در پزشکی حالت دیوانگی که گاه گاه در انسان بروز می کند
جنون اطباقی: در پزشکی حالت دیوانگی همیشگی
جنون اعداد: در پزشکی نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا می کند و دائم می خواهد اشیا را بشمارد
جنون پیری: در پزشکی بیماری روانی که بعد از شصت سالگی عارض می شود و بیمار دچار بی خوابی و بی اشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بی توجهی به وظایف اخلاقی می شود
جنون جوانی: در پزشکی بیماری روانی که بین پانزده تا سی سالگی عارض می شود و بیمار حالت بی خودی و بهت زدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا می کند، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی
کنایه از شیفتگی، شیدایی
جنون ادواری: در پزشکی حالت دیوانگی که گاه گاه در انسان بروز می کند
جنون اطباقی: در پزشکی حالت دیوانگی همیشگی
جنون اعداد: در پزشکی نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا می کند و دائم می خواهد اشیا را بشمارد
جنون پیری: در پزشکی بیماری روانی که بعد از شصت سالگی عارض می شود و بیمار دچار بی خوابی و بی اشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بی توجهی به وظایف اخلاقی می شود
جنون جوانی: در پزشکی بیماری روانی که بین پانزده تا سی سالگی عارض می شود و بیمار حالت بی خودی و بهت زدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا می کند، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی
قرن ها، پاره ای از زمان ها، بالای کوه ها، جمع واژۀ قرن
بارهنگ، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقه های نازک و برگ های بیضی شکل و خوشه های دراز که دانه های ریز و لعاب دار آن مصرف دارویی دارد،، زبان برّه، بارتنگ، لسان الحمل، جرغول، چرغول، خرغول
پروان، دستگاهی که با آن ابریشم را تاب دهند، چرخ ابریشم تابی
جمع قرن
صفت نیک، خوی خوش
بیرون، خارج