معنی جروم - فرهنگ فارسی معین
معنی جروم
- جروم((جُ رُ))
- جمع جرم، معرب گرم، زمین بسیار گرم
تصویر جروم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جروم
جرثوم
- جرثوم
- بنداد آسال، جوانه، مورخان مورکد مور خانه، نای، نژاده، تمیک (میکرب) -1 اصل ریشه، خاک اطراف ریشه درخت، خانه مورچه، میکرب انگل، اصیل نجیب دارای اصل استوار، جمع جراثیم
فرهنگ لغت هوشیار