جدول جو
جدول جو

معنی جذلان - جستجوی لغت در جدول جو

جذلان
سرخوش شنگول
تصویری از جذلان
تصویر جذلان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جالان
تصویر جالان
لنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تگوری گردیدن ترکتازی تاخت و تاز گشتن گرد بر آمدن گردیدن دور زدن، تاختن تاخت زدن، تاخت و تاز. خاک، سنگریزه ها که باد از جائی بجائی برد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع جیل، گروه ها، سده ها، سنگریزها پارسی تازی گشته گیلان نام استانی است جمع جیل
فرهنگ لغت هوشیار
فرو گذاشتن یاری مدد نکردن، بی بهرگی از یاری، درماندگی ضعف سستی، خواری. خوارفروگذاشتن، خودداری از یاری کردن کسی، درماندگی، بی بهره گی از یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خذلان
تصویر خذلان
خودداری از یاری کردن، درماندگی، ذلت، خواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جولان
تصویر جولان
اسب تاختن، تاخت و تاز کردن، کنایه از گردیدن، دور زدن، حرکت کردن، کنایه از قدرت نمایی، کنایه از خودنمایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جولان
تصویر جولان
((جُ))
تاختن، تاخت زدن، تاخت و تاز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خذلان
تصویر خذلان
بی بهره گی از کمک و یاری، درماندگی، ضعف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیلان
تصویر جیلان
سنجد
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، چیلان، سیلانه، سنجد گرگان، تبرخون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذلان
تصویر ذلان
خوار
فرهنگ لغت هوشیار