جدول جو
جدول جو

معنی جذب - جستجوی لغت در جدول جو

جذب
کشش، گیرش، ربایش
تصویری از جذب
تصویر جذب
فرهنگ واژه فارسی سره
جذب
کشیدن بسوی خود
تصویری از جذب
تصویر جذب
فرهنگ لغت هوشیار
جذب
مقابل دفع، به سوی خود کشیدن، کشش، گیرایی، جاذبه
کنایه از استخدام
در علم زیست شناسی دریافت مواد غذایی و مایعات به بدن موجود زنده
در علم فیزیک ربایش
در تصوف جذبه
تصویری از جذب
تصویر جذب
فرهنگ فارسی عمید
جذب
((جَ))
به سوی خود کشیدن، ربودن
تصویری از جذب
تصویر جذب
فرهنگ فارسی معین
جذب
Adsorption, Captivation
تصویری از جذب
تصویر جذب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جذب
адсорбция , очарование
دیکشنری فارسی به روسی
جذب
Adsorption, Faszination
دیکشنری فارسی به آلمانی
جذب
адсорбція , захоплення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جذب
adsorpcja, uwodzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
جذب
吸附 , 吸引力
دیکشنری فارسی به چینی
جذب
adsorção, cativação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جذب
adsorbimento, fascinazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جذب
adsorción, cautivación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جذب
adsorption, captivité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جذب
adsorptie, betovering
دیکشنری فارسی به هلندی
جذب
การดูดซับ , เสน่ห์
دیکشنری فارسی به تایلندی
جذب
adsorpsi, pesona
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جذب
امتصاصٌ , إغراءٌ
دیکشنری فارسی به عربی
جذب
शोषण , आकर्षण
دیکشنری فارسی به هندی
جذب
ספיחה , כיבוש
دیکشنری فارسی به عبری
جذب
吸着 , 魅了
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جذب
흡착 , 매혹
دیکشنری فارسی به کره ای
جذب
adsorpsiyon, büyüleme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جذب
unyonyaji, vuto
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جذب
শোষণ , মোহ
دیکشنری فارسی به بنگالی
جذب
جذبیت , مسحوریت
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جذبه
تصویر جذبه
گیرایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
مسافت دور، و بمعنی کشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
مفرد واژۀ جذبات، گیرایی، کشش، جذابیت، برای مثال گفتی که شدی ز عشق مفتون / وز جذبۀ عاشقی دگرگون (جامی۶ - ۲۶۶)، جمع جذبات، در تصوف حالتی در شخص عارف و خداپرست که از خود بی خبر شده و به سوی حق کشیده می شود، کشش غیبی، کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
نیروی ذهنی که موجب اثرگذاری و تسلط شخص بر دیگران می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
((جَ بِ))
کشش، ربایش، با هیبت، با ابهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جذب دانشجو
تصویر جذب دانشجو
پذیرش دانشجو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جذبات
تصویر جذبات
فریبها، کششها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذب مایع
تصویر جذب مایع
آشام
فرهنگ لغت هوشیار
ربودن بسوی خود کشیدن جلب کردن طوری تکلم میکند که همه شنودگان را جذب میکند)
فرهنگ لغت هوشیار