- جدیدان
- روز و شب تثنیه جدید، شب و روز
معنی جدیدان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو روز، دو ماه
شب و روز (زیرا هرگز کهنه نمی شوند)
به تازگی
خوی، عادت، روش
بتازگی
جمع جدی، بزغالگان
خوی، عادت، روش
سپاسدار
تیوری
انظار
جای گذاشتن دیگ دیگپایه، سه پایه، اجاق آتشدان. یا دیگدان سرد بخیل خسیس
ماموری که بالای دیدگاه ایستد و هر چه از دور بیند بمافوق خبر دهد، نگاهبانان قراول
شتر بارکش
شخصی را گویند که برجای بلند مانند سر کوه و بالای کشتی نشیند و هر چه از دور بیند خبر دهد
ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند
پا کلاغی از گیاهان
همیشه، دایم، هموار، باقی، پیوسته، ابدی، جاویدان، جاودانه
ظرف چای
جمع تجدید
نمایان، آشکار، آشکارا، ظاهر
پدیدار شدن: نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
پدیدار شدن: نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، تنبه، مدنگ، بسکله، فردر، کلند، فروند، فلجم
جای گذاشتن دیگ، دیگ پایه، اجاق
ظرف چای، ظرفی که در آن چای خشک نگاه دارند
جای ریختن غله، انبار غله، صندوقچه، صندوق نان
قدرشناس، آنکه ارزش کسی یا چیزی را بداند، قدردان
پاینده، پایدار، همیشگی، تا همیشه، از مدت ها پیش، جاوید
پاینده، پایدار، همیشگی، برای مثال وصال او ز عمر جاودان به / خداوندا مرا آن ده که آن به (حافظ - ۸۳۸) ، تا همیشه، از مدت ها پیش، جاویدان
دیده بان، سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هر چه از دور ببیند خبر بدهد، دیده ور، دیده دار، قراول، نگاهبان
دیده بان فلک: کنایه از زحل
دیده بان فلک: کنایه از زحل
شب و روز
قدر شناس، قدر داننده
کنده ای که بر پای دزدان و مجرمان نهند. آلت بستن و گشادن در علق: دهان تو کلیدانی است هموار زبان تو کلید آن نگهدار. (محمود قتالی)
تثنیه ورید رگان گردن در تازی (ورید الوداجیان) تثنیه ورید دو رگ گردن