جدول جو
جدول جو

معنی جدایی - جستجوی لغت در جدول جو

جدایی
قطع رابطۀ زناشویی، طلاق، دوری، فراق، تفکیک مثلاً جدایی دین از سیاست
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
فرهنگ فارسی عمید
جدایی
تنهائی، بعد، هجر، فراق
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
فرهنگ لغت هوشیار
جدایی((جُ))
دور از هم بودن، تنهایی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
فرهنگ فارسی معین
جدایی
متارکه، طلاق، هجران، انفصال
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
جدایی
دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران، طلاق، انفکاک، انفصال، برش، قطع
متضاد: وصال، وصل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جدایی
الانفصال
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به عربی
جدایی
Apartness, Detachedness, Disaffiliation, Disassociation, Dissociation, Separation, Severance
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جدایی
séparation, détachement, désaffiliation, désassociation, dissociation
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جدایی
separación, desapego, desafilación, disociación
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جدایی
отдельность , отстраненность , отделение , диссоциация , разделение , разрыв
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به روسی
جدایی
Absonderung, Abgeschiedenheit, Abspaltung, Dissoziation, Trennung
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به آلمانی
جدایی
відокремленість , відокремленість , відокремлення , дисоціація , розділення , розрив
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جدایی
odrębność, oddzielenie, odłączenie, dezintegracja, separacja, rozstanie
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به لهستانی
جدایی
分离 , 脱离 , 解离
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به چینی
جدایی
separação, desapego, desafiliação, desassociação, dissociação
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جدایی
বিচ্ছিন্নতা , বিচ্ছিন্নতা , বিচ্ছেদ , পৃথকীকরণ , বিচ্ছেদ , বিচ্ছেদ
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به بنگالی
جدایی
علیحدگی , علیحدگی , علیحدگی , تفکیک , علیحدگی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به اردو
جدایی
kutengwa, kutenganishwa, kutenganisha, utengano, kutengana
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جدایی
ayrılık, ayrılma
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جدایی
분리 , 단절
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به کره ای
جدایی
分離 , 分裂 , 解離
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جدایی
נפרדות , ניתוק , פרידה , הַפרָדָה , פֵּרוּד
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به عبری
جدایی
separazione, distacco, disaffiliazione, disassociazione, dissociazione
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جدایی
keterpisahan, pemisahan, disosiasi
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جدایی
การแยกจากกัน , การแยก , การแยกตัว , การแยก , การแยก , การแยกตัว
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به تایلندی
جدایی
apartheid, afstandelijkheid, afscheiding, dissociatie, scheiding
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به هلندی
جدایی
अलगाव , विछेदन , पृथक्करण
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جنایی
تصویر جنایی
مربوط به جنایت، رسیدگی کننده به جنایت مثلاً پلیس جنایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جزایی
تصویر جزایی
کیفری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جداری
تصویر جداری
دو شاخ جانوران، آهیانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدایا
تصویر جدایا
جمع جدیه، زین ها، پالان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدایه
تصویر جدایه
آهو بره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادایی
تصویر ادایی
کسی که ناز بسیار کند کسی که بیشترکراهت و خشم به تصنع آرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدایی
تصویر خدایی
الهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جزایی
تصویر جزایی
کیفری
فرهنگ واژه فارسی سره