جدول جو
جدول جو

معنی جد - جستجوی لغت در جدول جو

جد
نیا
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ واژه فارسی سره
جد
پدر پدر، پدر بزرگ
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ لغت هوشیار
جد
کوشش کردن، کوشیدن، کوشش، کنایه از اصرار، مقابل هزل، سخن مبتنی بر راستی و حقیقت که در آن شوخی و هزل وجود نداشته باشد، برای مثال به مزاحت نگفتم این گفتار / هزل بگذار و جد از او بردار (سعدی - ۱۰۶)
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ فارسی عمید
جد
((جِ دّ))
کوشیدن، سعی کردن
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ فارسی معین
جد
((جَ دّ))
پدربزرگ، نیا، جمع اجداد
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ فارسی معین
جد
بهره، نصیب، کنار رود، بخت
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ فارسی معین
جد
پدر پدر، نیا، پدربزرگ، پدر مادر، پدربزرگ، پدربزرگ پدر و مادر، کنایه از پیامبر اسلام مثلاً به جدت قسم، بخت، بهره، نصیب
تصویری از جد
تصویر جد
فرهنگ فارسی عمید
جد
Ancestor
تصویری از جد
تصویر جد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جد
предок
دیکشنری فارسی به روسی
جد
Vorfahre
دیکشنری فارسی به آلمانی
جد
предок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جد
przodek
دیکشنری فارسی به لهستانی
جد
祖先
دیکشنری فارسی به چینی
جد
ancestral
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جد
antenato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جد
antepasado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جد
ancêtre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جد
voorouder
دیکشنری فارسی به هلندی
جد
บรรพบุรุษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
جد
leluhur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جد
سلفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
جد
पूर्वज
دیکشنری فارسی به هندی
جد
אב קדמון
دیکشنری فارسی به عبری
جد
祖先
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جد
조상
دیکشنری فارسی به کره ای
جد
ata
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جد
babu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جد
পূর্বপুরুষ
دیکشنری فارسی به بنگالی
جد
جد
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جدیدترین
تصویر جدیدترین
تازه ترین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جدیدا
تصویر جدیدا
به تازگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جدید التاسیس
تصویر جدید التاسیس
تازه ساز، نوساز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جدید الانتشار
تصویر جدید الانتشار
تازه چاپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جدید
تصویر جدید
تازه، نو، نوین، نوباوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جدول
تصویر جدول
زیگ
فرهنگ واژه فارسی سره