معنی جد جد پدر پدر، نیا، پدربزرگ، پدر مادر، پدربزرگ، پدربزرگ پدر و مادر، کنایه از پیامبر اسلام مثلاً به جدت قسم، بخت، بهره، نصیب تصویر جد فرهنگ فارسی عمید
جد جد کوشش کردن، کوشیدن، کوشش، کنایه از اصرار، مقابلِ هزل، سخن مبتنی بر راستی و حقیقت که در آن شوخی و هزل وجود نداشته باشد، برای مِثال به مزاحت نگفتم این گفتار / هزل بگذار و جد از او بردار (سعدی - ۱۰۶) فرهنگ فارسی عمید