معنی جختی - جستجوی لغت در جدول جو
جختی
خیلی خیلی کم، کوچک، خیلی سریع
ادامه...
خیلی خیلی کم، کوچک، خیلی سریع
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بختی
بختی
شتر قوی هیکل، شتر دوکوهانه، نوعی شتر تنومند و سرخ رنگ بومی شرق ایران،
برای مثال پای مسکین پیاده چند رود / کز تحمل ستوه شد بختی
(سعدی - ۹۱)
ادامه...
شتر قوی هیکل، شتر دوکوهانه، نوعی شتر تنومند و سرخ رنگ بومی شرق ایران،
برای مِثال پای مسکین پیاده چند رَوَد / کز تحمل ستوه شد بختی
(سعدی - ۹۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سختی
سختی
رنج، زحمت، محکمی، دشواری، کنایه از فقر، تنگ دستی، وجود نمک های قلیایی خاکی در آب
سختی کشیدن: رنج بردن، زحمت کشیدن، تحمل فقر و تنگ دستی کردن
ادامه...
رنج، زحمت، محکمی، دشواری، کنایه از فقر، تنگ دستی، وجود نمک های قلیایی خاکی در آب
سختی کشیدن: رنج بردن، زحمت کشیدن، تحمل فقر و تنگ دستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جفتی
جفتی
برابری، مساوات
ادامه...
برابری، مساوات
فرهنگ لغت هوشیار
تختی
منسوب به تخت (لوحی که کودکان بروی آن علم و عمل خط می آموزد)، مهر خاتم سنگی، صدر سینه
ادامه...
منسوب به تخت (لوحی که کودکان بروی آن علم و عمل خط می آموزد)، مهر خاتم سنگی، صدر سینه
فرهنگ لغت هوشیار
سختی
محکمی استواری سفتی مقابل سستی نرمی، دشواری اشکال مقابل آسانی سهولت، درشتی صلابت، بخل خست، سنگدلی بیرحمی، زحمت شفقت، محنت رنج، فقر تهیدستی، آسیب بلا آفت. یا سختی دیوار دهر. حوادث روزگار، آفتاب
ادامه...
محکمی استواری سفتی مقابل سستی نرمی، دشواری اشکال مقابل آسانی سهولت، درشتی صلابت، بخل خست، سنگدلی بیرحمی، زحمت شفقت، محنت رنج، فقر تهیدستی، آسیب بلا آفت. یا سختی دیوار دهر. حوادث روزگار، آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لختی
لختی
بعضی، جزئی، قطعه، اندکی
ادامه...
بعضی، جزئی، قطعه، اندکی
فرهنگ لغت هوشیار
بختی
تازی پارسی است و بر گرفته از پختی برابر با افغانی نوعی شتر قوی و سرخ رنگ که در خراسان و کرمان یافت میشود شتر قوی هیکل دو کوهانه
ادامه...
تازی پارسی است و بر گرفته از پختی برابر با افغانی نوعی شتر قوی و سرخ رنگ که در خراسان و کرمان یافت میشود شتر قوی هیکل دو کوهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لختی
لختی
((لُ))
برهنگی، عوری
لختی پختی: برهنه و بی سر و پا
ادامه...
برهنگی، عوری
لختی پُختی: برهنه و بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
تصویر بختی
بختی
((بُ))
شتر قوی هیکل دو کوهانه
ادامه...
شتر قوی هیکل دو کوهانه
فرهنگ فارسی معین
تصویر سختی
سختی
((سَ))
پایداری، مشکل، دشواری، بخل، بی رحمی، زحمت، گرفتاری، رنج، تهیدستی.8- آسیب، بلا
ادامه...
پایداری، مشکل، دشواری، بخل، بی رحمی، زحمت، گرفتاری، رنج، تهیدستی.8- آسیب، بلا
فرهنگ فارسی معین
تصویر لختی
لختی
((لَ))
اندکی، کمی، بخشی، قسمتی
ادامه...
اندکی، کمی، بخشی، قسمتی
فرهنگ فارسی معین
تصویر سختی
سختی
شدت، زحمت
ادامه...
شدت، زحمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر تختی
تختی
Flatness
ادامه...
Flatness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سختی
سختی
Adversity, Crunchiness, Difficulty, Hardiness, Hardness, Rigidity, Rigidness, Toughness
ادامه...
Adversity, Crunchiness, Difficulty, Hardiness, Hardness, Rigidity, Rigidness, Toughness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر تختی
تختی
تَختی
platitude
ادامه...
platitude
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر سختی
سختی
سَختی
adversité, croquant, difficulté, robustesse, dureté, (FR) rigidité
ادامه...
adversité, croquant, difficulté, robustesse, dureté, (FR) rigidité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر تختی
تختی
تَختی
vlakheid
ادامه...
vlakheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر تختی
تختی
تَختی
planitude
ادامه...
planitude
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سختی
سختی
سَختی
adversidad, crocancia, dificultad, resistencia, dureza, (ES) rigidez
ادامه...
adversidad, crocancia, dificultad, resistencia, dureza, (ES) rigidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر تختی
تختی
تَختی
planitud
ادامه...
planitud
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سختی
سختی
سَختی
avversità, croccantezza, difficoltà, robustezza, durezza, (IT) rigidità
ادامه...
avversità, croccantezza, difficoltà, robustezza, durezza, (IT) rigidità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر تختی
تختی
تَختی
planarità
ادامه...
planarità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سختی
سختی
سَختی
adversidade, crocância, dificuldade, resistência, dureza, (PT) rigidez
ادامه...
adversidade, crocância, dificuldade, resistência, dureza, (PT) rigidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر تختی
تختی
تَختی
Flachheit
ادامه...
Flachheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سختی
سختی
سَختی
逆境 , 脆度 , 困难 , 耐力 , 硬度 , 刚性 , 坚韧
ادامه...
逆境 , 脆度 , 困难 , 耐力 , 硬度 , 刚性 , 坚韧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر تختی
تختی
تَختی
平坦
ادامه...
平坦
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سختی
سختی
سَختی
przeciwność, chrupkość, trudność, wytrzymałość, twardość, (PL) sztywność
ادامه...
przeciwność, chrupkość, trudność, wytrzymałość, twardość, (PL) sztywność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر تختی
تختی
تَختی
płaskość
ادامه...
płaskość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سختی
سختی
سَختی
негаразди , хрускіт , складність , витривалість , твердість , жорсткість , міцність
ادامه...
негаразди , хрускіт , складність , витривалість , твердість , жорсткість , міцність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر تختی
تختی
تَختی
рівність
ادامه...
рівність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سختی
سختی
سَختی
Widrigkeit, Knusprigkeit, Schwierigkeit, Zähigkeit, Härte, (DE) Steifheit
ادامه...
Widrigkeit, Knusprigkeit, Schwierigkeit, Zähigkeit, Härte, (DE) Steifheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سختی
سختی
سَختی
невзгоды , хрусткость , трудность , выносливость , жесткость , жесткость , твёрдость
ادامه...
невзгоды , хрусткость , трудность , выносливость , жесткость , жесткость , твёрдость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر تختی
تختی
تَختی
плоскость
ادامه...
плоскость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سختی
سختی
سَختی
tegenspoed, knapperigheid, moeilijkheid, uithoudingsvermogen, hardheid, (NL) stijfheid, stevigheid
ادامه...
tegenspoed, knapperigheid, moeilijkheid, uithoudingsvermogen, hardheid, (NL) stijfheid, stevigheid
دیکشنری فارسی به هلندی