- جبایت
- باژ گرفتن باج گرفتن خراج ستدن
معنی جبایت - جستجوی لغت در جدول جو
- جبایت
- جمع کردن باج و خراج، باج و خراج گرفتن
- جبایت ((ج یَ))
- مالیات گرفتن، باج و خراج
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تبهکاری
جمع کردن باج و خراج
ترسیدن
اصلاح و نیکو کردن حال کسی
جمع جبیره
گناه کردن
کم دل شدن، ترسیدن، کم دلی، ترس
جرم و گناه بزرگ مانند جرح و قتل، گناه، جرم
Atrocity
зверство
Gräueltat
звірство
okrucieństwo
atrocidade
atrocità
atrocidad
atrocité
gruweldaad
ความโหดร้ายทารุณ
kekejaman
جريمةٌ
अत्याचार
זוועה
잔학 행위
unyama
নৃশংসতা
بربریت
کوچکترین گروه واحد اطلاعاتی در یک کامیپوتر که ظرفیت حافظه کامپیوتر را با آن می سنجند