جدول جو
جدول جو

معنی جانعلی - جستجوی لغت در جدول جو

جانعلی
(پسرانه)
جان (بلند مرتبه) + علی (عربی)
تصویری از جانعلی
تصویر جانعلی
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جانلی
تصویر جانلی
(پسرانه)
جان (فارسی) + لی (ترکی) جاندار، زنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دادعلی
تصویر دادعلی
(پسرانه)
داد (فارسی) + علی (عربی)، آنکه عدل و دادی چون علی (ع) دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رادعلی
تصویر رادعلی
(پسرانه)
راد (فارسی) + علی (عربی) علی جوانمرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زینعلی
تصویر زینعلی
(پسرانه)
مرکب از زین (آراستگی، زیبایی) + علی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نادعلی
تصویر نادعلی
(پسرانه)
علی را بخوان، نام دعایی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جاعلین
تصویر جاعلین
برسازها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عینعلی
تصویر عینعلی
(پسرانه)
چشم علی، نام یکی از امامزادگآنکه مزار شریفش در تهران است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یارعلی
تصویر یارعلی
(پسرانه)
یار (فارسی) + علی (عربی) یار و یاور علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جانوری
تصویر جانوری
حیوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یا علی
تصویر یا علی
ای علی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاخالی
تصویر جاخالی
جایی که در آن چیزی یا کسی نباشد، قسمت سفید و بدون نوشته ای از کاغذ که هنگام حذف حرف یا کلمه یا عبارتی معمولاً نقطه چین نشان داده می شود، هدیه ای که بعد از رفتن کسی به مسافرت یا رفتن دختر به خانه بخت برای خانواده اش می برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سانلی
تصویر سانلی
(دخترانه)
معروف، مشهور نامدار، معروف، نامدار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شانلی
تصویر شانلی
(پسرانه)
پرافتخار، مشهور، شایان تحسین، دارای اعتبار و مقام و منزلت، شان (عربی) + لی (ترکی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانلی
تصویر مانلی
(پسرانه)
در گویش مازندران بمان برایم، نام پسری در شعری از نیما یوشیج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جانبی
تصویر جانبی
پهلویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جانبی
تصویر جانبی
منسوب به جانب یعنی طرفی و کناری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاهلی
تصویر جاهلی
نادانی، بخردی
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و چگونگی موجودات و اشخاصی که زندگی را بطور طفیلی میگذرانند طفیلی شدن، حالت کسانی که در جامعه سر بار دیگرانند، طفیلی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانقی
تصویر جانقی
مشورت، کنکاش، صلاحدید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاهلی
تصویر جاهلی
مربوط به عهد جاهلیت، نادانی
فرهنگ فارسی عمید
کناکی پویندگی منسوب به فاعل. یا حالت فاعلی. آنست که اسم فاعل واقع شود فاعلیت
فرهنگ لغت هوشیار
این ترکیب در عرف فارسی زبانان در موارد مختلف بکار رود: هنگامیکه دو آشنا بیکدیگر رسند و از دیدار هم خوشحال شوند. یایاعلی گفتن، باب دوستی باکسی گشودن، هنگامیکه دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند. یا یا علی کردن، نام علی را گفتن و از او مدد خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگلی
تصویر جنگلی
((جَ گَ))
منسوب به جنگل، آن که در جنگل زندگی می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاعلی
تصویر یاعلی
((عَ))
هنگامی که دو آشنا به یکدیگر رسند و از دیدار هم خوش حال شوند، گفتن باب دوستی با کسی گشودن، هنگامی که دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند، کردن نام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جانبی
تصویر جانبی
Lateral, Laterally, Peripheral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
паразитический
دیکشنری فارسی به روسی
боковой , боком , периферийный
دیکشنری فارسی به روسی
lateral, seitlich, peripher
دیکشنری فارسی به آلمانی
паразитичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
боковий , збоку , периферійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
boczny, bocznie, peryferyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی