- جانعلی (پسرانه)
- جان (بلند مرتبه) + علی (عربی)
معنی جانعلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برسازها
حیوانی
ای علی
جایی که در آن چیزی یا کسی نباشد، قسمت سفید و بدون نوشته ای از کاغذ که هنگام حذف حرف یا کلمه یا عبارتی معمولاً نقطه چین نشان داده می شود، هدیه ای که بعد از رفتن کسی به مسافرت یا رفتن دختر به خانه بخت برای خانواده اش می برند
پهلویی
منسوب به جانب یعنی طرفی و کناری
نادانی، بخردی
حالت و چگونگی موجودات و اشخاصی که زندگی را بطور طفیلی میگذرانند طفیلی شدن، حالت کسانی که در جامعه سر بار دیگرانند، طفیلی شدن
مشورت، کنکاش، صلاحدید
مربوط به عهد جاهلیت، نادانی
کناکی پویندگی منسوب به فاعل. یا حالت فاعلی. آنست که اسم فاعل واقع شود فاعلیت
این ترکیب در عرف فارسی زبانان در موارد مختلف بکار رود: هنگامیکه دو آشنا بیکدیگر رسند و از دیدار هم خوشحال شوند. یایاعلی گفتن، باب دوستی باکسی گشودن، هنگامیکه دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند. یا یا علی کردن، نام علی را گفتن و از او مدد خواستن
((عَ))
فرهنگ فارسی معین
هنگامی که دو آشنا به یکدیگر رسند و از دیدار هم خوش حال شوند، گفتن باب دوستی با کسی گشودن، هنگامی که دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند، کردن نام
Parasitic
Lateral, Laterally, Peripheral
паразитический
боковой , боком , периферийный
parasitär
lateral, seitlich, peripher
паразитичний
боковий , збоку , периферійний
pasożytniczy
boczny, bocznie, peryferyjny