جدول جو
جدول جو

معنی جاندار - جستجوی لغت در جدول جو

جاندار
انسان، حیوان و گیاهی که جان داشته باشد، ذی روح، کنایه از مستحکم، بادوام
نگاهبان، پاسبان، حافظ جان، محافظ مخصوص پادشاه که در قدیم با شمشیر در کنار سلطان بود، برای مثال ندیم و حاجب و جاندار و دستور / همه خفتند خسرو ماند و شاپور (نظامی۲ - ۲۸۱)، وگر کندرای است در بندگی / ز جانداری افتد به خربندگی (سعدی۱ - ۱۹۵)
تصویری از جاندار
تصویر جاندار
فرهنگ فارسی عمید
جاندار
انسان و حیوان زنده
تصویری از جاندار
تصویر جاندار
فرهنگ لغت هوشیار
جاندار
حیوان
تصویری از جاندار
تصویر جاندار
فرهنگ واژه فارسی سره
جاندار
جانور، جنبنده، حی، حیوان، ذی نفس، زنده
متضاد: بی جان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جاندار
ژاندارم، تفنگ دار، قوی، درشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جانیار
تصویر جانیار
(پسرانه)
یاری دهنده جان، نام مورخی از مردم بخارا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جهاندار
تصویر جهاندار
(پسرانه)
دارنده جهان، نگهبان جهان، خداوند، نگهبان جهان، پادشاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جا دار
تصویر جا دار
فراخ، وسیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
حمایت کننده، طرفدار
فرهنگ لغت هوشیار
نگهبان جهان پادشاه سلطان، مدیرامور جهان پادشاهی که مملکت را نیکو اداره کند مقابل جهانگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهاندار
تصویر جهاندار
پادشاه، نام یزدان، صفت برای خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان دار
تصویر جان دار
زنده، موجود زنده، قادر، توانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
متحيّزةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
Biased, Prejudiced
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
biaisé, partial
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
पक्षपाती
دیکشنری فارسی به هندی
جانبدار، مغرضانه، طرفدارانه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
جانبدار , متعصب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
পক্ষপাতদুষ্ট , পক্ষপাতদুষ্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
upendeleo, na upendeleo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
önyargılı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
편견이 있는 , 편견이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
偏見のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
משוחד , משוחד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
มีอคติ , มีอคติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
berpihak, bias
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
предвзятый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
bevooroordeeld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
sesgado, prejuiciado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
di parte, pregiudizievole
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
tendencioso, preconceituoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
stronniczy, uprzedzony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
упереджений , упереджений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
voreingenommen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جانبدار
تصویر جانبدار
有偏见的 , 偏见的
دیکشنری فارسی به چینی