معنی جامدسازی - جستجوی لغت در جدول جو
جامدسازی
التّصلّب
ادامه...
التَّصَلُّبَ
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به عربی
جامدسازی
Solidification
ادامه...
Solidification
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جامدسازی
solidification
ادامه...
solidification
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جامدسازی
verharding
ادامه...
verharding
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به هلندی
جامدسازی
Verfestigung
ادامه...
Verfestigung
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به آلمانی
جامدسازی
затвердіння
ادامه...
затвердіння
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جامدسازی
krzepnięcie
ادامه...
krzepnięcie
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به لهستانی
جامدسازی
凝固
ادامه...
凝固
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به چینی
جامدسازی
solidificação
ادامه...
solidificação
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جامدسازی
solidificazione
ادامه...
solidificazione
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جامدسازی
solidificación
ادامه...
solidificación
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جامدسازی
جمنا
ادامه...
جمنا
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به اردو
جامدسازی
การทำให้แข็งตัว
ادامه...
การทำให้แข็งตัว
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به تایلندی
جامدسازی
কঠিনীকরণ
ادامه...
কঠিনীকরণ
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به بنگالی
جامدسازی
ugumuaji
ادامه...
ugumuaji
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جامدسازی
katılaşma
ادامه...
katılaşma
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جامدسازی
고체화
ادامه...
고체화
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به کره ای
جامدسازی
затвердевание
ادامه...
затвердевание
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به روسی
جامدسازی
הִתקַשׁוּת
ادامه...
הִתקַשׁוּת
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به عبری
جامدسازی
ठोसकरण
ادامه...
ठोसकरण
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به هندی
جامدسازی
pemadatan
ادامه...
pemadatan
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جامدسازی
固化
ادامه...
固化
تصویر جامدسازی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر جامدادی
جامدادی
وسیله ای کیف مانند که در آن مداد، خودکار و امثال آن را نگه داری می کنند
ادامه...
وسیله ای کیف مانند که در آن مداد، خودکار و امثال آن را نگه داری می کنند
فرهنگ فارسی عمید
مدسازی
(مُ)
عمل مدساز. رجوع به مدساز شود
ادامه...
عمل مدساز. رجوع به مدساز شود
لغت نامه دهخدا
دامسازی
دامسازی
عمل دامساز
ادامه...
عمل دامساز
لغت نامه دهخدا
نامردسازی
(مَ)
بواسطۀ جادو و افسون کسی را ناتوان کردن که نزدیکی به زن نتواند. (ناظم الاطباء). از مردی انداختن
ادامه...
بواسطۀ جادو و افسون کسی را ناتوان کردن که نزدیکی به زن نتواند. (ناظم الاطباء). از مردی انداختن
لغت نامه دهخدا
کاردسازی
کاردسازی
عمل کاردساز،
دکان کاردساز
ادامه...
عمل کاردساز،
دکان کاردساز
لغت نامه دهخدا
نامردسازی
بوسیله جادو وافسون کسی را ازمردی انداختنقدرت نزدیکی بازن راازکسی گرفتن
ادامه...
بوسیله جادو وافسون کسی را ازمردی انداختنقدرت نزدیکی بازن راازکسی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نادمسازی
نادمسازی
ناسازگاری عدم موافقت دمسازی
ادامه...
ناسازگاری عدم موافقت دمسازی
فرهنگ لغت هوشیار
جاسازی
تعبیه، جعبه مخفی
ادامه...
تعبیه، جعبه مخفی
فرهنگ واژه مترادف متضاد