- جاعیه
- زن گول
معنی جاعیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث راعی: فرمانروا
دو زانو بر زانو نشسته
تالابه استخر
مونث جالی، غریبانی که از وطن خود هجرت کرده اند، اهل ذمه، جزیه ای که از اهل ذمه گیرند
پیخال، کون
دختر کوچک، کنیزک
مونث جانی زن جنایتکار زن تبهکار، جمع جانیات
گروزه گروه چپیره بفرمودشان تاچپیره شدند سپاه و سپهبد پذیره شدند (فردوسی) انبوه بسیار ونانه پرگال
خواهش و اراده، آرزو
پیروان که درباره علی علیه السلام گزافه می گفتندواوراخدای محمد صلی الله علیه وآله می دانستند
انگیزه، خواهش و اراده، ادعا، علت، سبب
جاری، جمع جواری، کنیز کوچک، کنیزک، جمع جواری، کشتی
چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۷ آیه، شریعت، دهر
سخن چین زن، شکوفه برناک (حنا)، بیخ نیلوفر هندی
لاعیه در فارسی مونث لاعی و لبانه دیو سفید سینه پچ سینه بیخ از گیاهان لبانه. توضیح این کلمه را بصورت لاغیه و لاغینه هم آورده اند ولی صحیح با عین معمله است
مونث ناعی
مونث واعی بنگرید به واعی و آواز، شیون نیوه (نوحه) مونث واعی: حافظ نگاهدارنده، شنونده شنوا: (گرچه ناصح را بود صد داعیه پند را اذنی بباید واعیه) (مثنوی)
قابلیت خم شدن