جدول جو
جدول جو

معنی جاج - جستجوی لغت در جدول جو

جاج
سیخ شدن مو بر اثر ترس و یا خشم، نام طایفه ای در شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عجاج
تصویر عجاج
با بانگ و فریاد، پرآواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثجاج
تصویر ثجاج
روان شونده، فروریزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
شیشه گر، آبگینه ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دجاج
تصویر دجاج
ماکیان، مرغ خانگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
شیشه، آبگینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجاج
تصویر اجاج
شور و تلخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فجاج
تصویر فجاج
درّه، زمین دراز و کشیده میان دو رشته کوه، راه میان دو کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
حاج ها، به حجّ رفتگان، جمع واژۀ حاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
زج ها، دندانها، جمع واژۀ زج
فرهنگ فارسی عمید
(ثَجْ جا)
فروریزنده. ریزان. روان شونده. سیّال: چون بحر مواج و سیل ثجاج به بلخ آمد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 264). بر دفع و انتقام چون برق وهّاج و سیل ثجاج اندرونی از انتقام مشحون با لشکری از قطار باران افزون. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(حِ / حَ)
استخوان ابرو. (مهذب الاسماء) (دستور اللغه ادیب نطنزی) (منتهی الارب). استخوانی که ابرو بر آن روید، داغی که بر استخوان ابروی اشتر نهند، جانب. کنار، کرانۀ قرص آفتاب. ج، احجه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثجاج
تصویر ثجاج
فرو ریزنده، ریزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضجاج
تصویر ضجاج
انگم خوراکی، فریاد و شورش، ستیزه صمغ مترشح از درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاجو
تصویر جاجو
رختخواب، جاجو: (جاجل بچه هارا بیندازخ)
فرهنگ لغت هوشیار
فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند، اراک وبروجرد) بافته ای ازپشم تابیده الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاجل
تصویر جاجل
رختخواب، جاجو: (جاجل بچه هارا بیندازخ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاجا
تصویر جاجا
آوازیست که بدان مرغ را بلانه رانند، جابجا جای جای مکان تا مکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
کسی که بسیار حج کند
فرهنگ لغت هوشیار
گرد، دود، گول، نو دیده نو کیسه فرومایه بوتیمار از مرغان آبی، بانگی پرآوا، گرد انگیز، دود انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجاج
تصویر فجاج
گشاده راه، جمع فج، گشاده راه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
شیشه، آبگینه دندانهای پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاجه
تصویر جاجه
خرمهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجاج
تصویر شجاج
سرهم راشکستن گرد نیو دلیر، گرزه مار، ازچهره های سپهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجاج
تصویر سجاج
شیر آبکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجاج
تصویر دجاج
مرغ خانگی، ماکیان و خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاجل
تصویر جاجل
((جُ))
رختخواب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاجا
تصویر جاجا
((ثِ))
آوازی است که بدان مرغ را به لانه رانند، جابه جا، مکان تا مکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
((حَ جّ))
بسیار حج کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
((جُ جّ))
جمع حاج، کسانی که حج گزارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دجاج
تصویر دجاج
((دُ یا دَ))
ماکیان، مرغ خانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
((زُ))
شیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شجاج
تصویر شجاج
((ش))
سر یکدیگر را شکستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاجم
تصویر جاجم
((جِ))
نوعی فرش که از نخ های رنگین پنبه ای یا پشمی بافته می شود، جاجیم
فرهنگ فارسی معین
نوعی پیمانه
فرهنگ گویش مازندرانی