- جابلوسی
- چاپلوسی، تملق
معنی جابلوسی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جائی که لباس در آن نهند
عمل چاپلوس تملق
ناگاه ناگهان غفله: افسوس که عمر نابیوسی بگذشت وین عمر چوجان عزیزاز سی بگذشت... (جهانگشای جوینی)
چرب زبانی، تملق
Adulation, Blandishment, Flattery
лесть , льстивость , лестничество
Schmeichelei
лестощі
pochlebstwo
奉承 , 恭维
adulação, bajulação
adulazione
adulación, halago
adulation, flatterie
vleierij
การยกยอ , การประจบ , การประจบ
sanjungan, pujian
تملّقٌ , تجمّلٌ , تفخيمٌ
चापलूसी , चापलूसी
חנופה , חנופה , חנופה
아첨 , 아첨
dalkavukluk, yaltaklık, pohpoh
sifa kupita kiasi, unafiki, matapeli
তোষামোদ , তোষামোদ
خوشامد , چاپلوسی , چاپلوسی
اهریمنی منسوب به ابلیس دارای شیوه و صفت ابلیس بد کارانه و گمراه کننده
انیشگی در کوی تو انیشه همی گردم ای نگار (شهید)
شهری خیالی در مغرب، برای مثال سخن کز روی دین گویی چه عبرانی چه سریانی / مکان کز بهر حق جویی چه جابلقا چه جابلسا (سنائی۲ - ۵۸) ، کنایه از مغرب
ریاکاری، عوام فریبی، حیله گری، صفت نسبی منسوب به سالوس، اهل ریا و سالوس
غالوسی چالوسی نوایی در خنیای باستانی ایران منسوب به قالوس، نوایی است از موسیقی قدم: بزند نار و بر سر و سهی سرو سهی بزندبلبل بر تارک گل قاموسی
تملق، فریب، نیرنگ