جدول جو
جدول جو

معنی سالوسی

سالوسی
ریاکاری، عوام فریبی، حیله گری، صفت نسبی منسوب به سالوس، اهل ریا و سالوس
تصویری از سالوسی
تصویر سالوسی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سالوسی

سالوسی

سالوسی
دغلی، مکر، فریب، (استینگاس)، مکر و حیله و تزویر و فریب و حیله گری و زرق، عوام فریبی، فند، (ناظم الاطباء) :
خانه های ما بگیرد او بمکر
برکند ما را بسالوسی ز وکر،
(مثنوی)،
نگویم نسبتی دارم بنزدیکان درگاهت
که خود را بر تو می بندم بسالوسی و زراقی،
سعدی،
رجوع به سالوس شود، تملق، (ناظم الاطباء)،
و چنین مرد فریبنده راسالوسی گویند، (آنندراج) (انجمن آرا) :
آنکه داعی و آنکه سالوسی است
آنکه خمار و آنکه ناموسی است،
سنایی،
سالوسیان دل را در کوی او مصلی
هاروتیان دین را در زلف او سفرگه،
سوزنی
لغت نامه دهخدا

قالوسی

قالوسی
غالوسی چالوسی نوایی در خنیای باستانی ایران منسوب به قالوس، نوایی است از موسیقی قدم: بزند نار و بر سر و سهی سرو سهی بزندبلبل بر تارک گل قاموسی
فرهنگ لغت هوشیار

قالوسی

قالوسی
قالوس، برای مِثال برزند نارو بر سرو سهی، سرو سهی / برزند بلبل بر تارک گل قالوسی (منوچهری - ۱۳۰)
قالوسی
فرهنگ فارسی عمید

سالوست

سالوست
مورخ لاتن متولد در آمیترن (سابین) مصنف زندگی ژوگورتا و دسیسه های کاتالینا، او یکی از نویسندگان بانفوذ و پرارزش ادبیات روم است (از 83 تا 34 قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا

شالوسی

شالوسی
منسوب به شالوس و رجوع به شالوس و چالوس شود
لغت نامه دهخدا

قالوسی

قالوسی
منسوب است به موضعی قالوس نام، (نوای ...) نوائی است از موسیقی:
بزند نازو بر سرو سهی سرو سهی
بزند بلبل بر تارک گل قالوسی،
منوچهری
لغت نامه دهخدا

سالوس

سالوس
مرد چرب زبان و ظاهر نما و فریب دهنده، مکار، محیل و دروغگو و فریبنده باشد
فرهنگ لغت هوشیار