جدول جو
جدول جو

معنی جابجا - جستجوی لغت در جدول جو

جابجا
نقطه به نقطه، محل به محل
تصویری از جابجا
تصویر جابجا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نابجا
تصویر نابجا
بی موقع، بی جا، بی مورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابجا
تصویر نابجا
بی موقع، بی مورد، کاری یا چیزی که به موقع و در جای مناسب خود نباشد، نابرجا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاجا
تصویر جاجا
آوازیست که بدان مرغ را بلانه رانند، جابجا جای جای مکان تا مکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاجا
تصویر جاجا
((ثِ))
آوازی است که بدان مرغ را به لانه رانند، جابه جا، مکان تا مکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جابجاکردن
تصویر جابجاکردن
عوض کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جابجا کردن
تصویر جابجا کردن
عوض کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
چیزی رااز جایی بجایی دیگر نهادن نقل انتقال، نهال را از جایی بجایی دیگر نشاندن، ذخیره کردن، هر چیز را در جای خود نهادن، پنهان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابجاشده
تصویر جابجاشده
انتقال یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابجاشدن
تصویر جابجاشدن
نقل مکان کردن، ازجادررفتن
فرهنگ لغت هوشیار
از جایی بجایی منتقل شدن از جایی بجایی رفتن، در حال افتادن فورا بزمین افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابجایی
تصویر جابجایی
Commutation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جابجا کردن
تصویر جابجا کردن
Displace
دیکشنری فارسی به انگلیسی
замещение , вывих , смещение
دیکشنری فارسی به روسی
Umwandlung, Verrenkung, Verschiebung
دیکشنری فارسی به آلمانی
комутація , вивих , зсув
دیکشنری فارسی به اوکراینی
zamiana, zwichnięcie, przemieszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
换乘 , 脱位 , 位移
دیکشنری فارسی به چینی
comutação, deslocamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
commutazione, lussazione, spostamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
conmutación, dislocación, desplazamiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
commutation, dislocation, déplacement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
omwisseling, dislocatie, verplaatsing
دیکشنری فارسی به هلندی
การแลกเปลี่ยน , การหลุด , การเคลื่อนย้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی