جدول جو
جدول جو

معنی ثؤوب - جستجوی لغت در جدول جو

ثؤوب
(ثُ)
ثوب. ثوبان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ ئو)
کسی که خمیازه می کشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ثُ)
جمع واژۀ ثأر
لغت نامه دهخدا
(ظُ ئو)
جمع واژۀ ظأب
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرد بسیار آبخوار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، اناء قؤوب، آوند بسیار آبگیر. قواءب. قواءبی ّ. (منتهی الارب). رجوع به قوأبی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ جَ)
لوب. لؤاب. تشنگی. یا گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آنرا. (منتهی الارب). تشنه شدن. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
(مُءَوْ وَ)
مؤوبه. بادی که همه روزه وزد. (ناظم الاطباء) ، مجتمعشده گرداگرد درخت. (ازمنتهی الارب) ، مدور. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ثُءْبْ)
ابن معن. طائی است از قدماء جاهلیت و او جد عمرو بن المسیح بن کعب است. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا