جدول جو
جدول جو

معنی ثملطه - جستجوی لغت در جدول جو

ثملطه(تَ یَ)
استرخاء
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
مسترخی و فروهشته گردیدن. استرخاء، ثلمطه
لغت نامه دهخدا
(تَ سَمْ مُ)
مسترخی و فروهشته گردیدن. استرخاء. ثملطه
لغت نامه دهخدا
(قَ)
گرفتن. (منتهی الارب) ، فراهم آوردن. و گویا صواب به تقدیم لام بر میم است. (منتهی الارب). رجوع به هلمطه شود
لغت نامه دهخدا
(ثُ لَ / ثَ لَ)
باقی آب در تک خنور و حوض، باقی دانه و پست و خرما در خنور. ج، ثمل
لغت نامه دهخدا
(ثَ مَ لَ)
باقی آب در تک حوض یا خنور و مانند آن، باقی خرما در خنور، خرقۀ حیض. ج، ثمل، پشم پاره ای که بدان روغن بر مشک و شتر مالند
لغت نامه دهخدا
(ثَ لَ)
ثمل. رجوع به ثمل شود، گلی که از تک چاه برآید، پشم پاره ای که بدان قطران بر شتر و روغن بمشک مالند، باقی آب در تک خنور و حوض، دانه و پست و خرما در خنور، ج، ثمل
لغت نامه دهخدا