جدول جو
جدول جو

معنی ثماد - جستجوی لغت در جدول جو

ثماد
(ثِ)
موضعی است در دیار بنی تمیم قرب المروت. (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
ثماد
(ثِ)
ثمد. آب اندک. آب باقی در زمین هموار و سخت یا آبی که در سرما ظاهر گردد و در گرما خشک
لغت نامه دهخدا
ثماد
(ثَ)
جمع واژۀ ثمد. (دهار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عماد
تصویر عماد
(پسرانه)
اعتماد، تکیه گاه، نگاهدارنده، ستون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نماد
تصویر نماد
هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از ضماد
تصویر ضماد
مرهمی خمیرمانند که روی زخم می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جماد
تصویر جماد
هر چیز بی جان و بی حرکت، از قبیل سنگ، چوب، فلز و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثمار
تصویر ثمار
ثمرها، بارهای درخت، میوه ها، جمع واژۀ ثمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رماد
تصویر رماد
آنچه پس از سوختن چیزی باقی می ماند، خاکستر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پماد
تصویر پماد
مادۀ دارویی نرمی که با داروهای مختلف و بعضی روغن ها، نظیر وازلین، لانولین، پیه و روغن زیتون برای مالیدن روی زخم یا ورم درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عماد
تصویر عماد
ستون، آنچه به آن تکیه می کنند، تکیه گاه، بناهای بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نماد
تصویر نماد
نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل، در ریاضیات هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کمیت، عمل یا رابطه ای به کار می رود مانند ÷ و ×
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثمال
تصویر ثمال
پشت وپناه، فریادرس، ویژگی کسی که به امور مردم می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
فرودآمدن بر ثمد. ائثماد. (منتهی الارب). به آب اندک آمدن. (تاج المصادر بیهقی) ، نقداً
تهی دست کردن از بسیاری سؤال. مثمود ساختن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضماد
تصویر ضماد
بستن چیزی بر جراحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماد
تصویر عماد
چوبی که خانه بر آن استوار شود، ستون
فرهنگ لغت هوشیار
کوفتگی جامه در گذشته گازران جامه را در شست و شوی میکوفتند، درد شکم، لته گرم بر اندام دردناک نهند داغلت درد شکم، پارچه ای که گرم کنند و بر عضو درد ناک نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نماد
تصویر نماد
نمود، نماینده و ظاهر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صمد، جاهای سخت جاهای بلند در پوش چوب پنبه، دستار تو پر، جمع صمده، تخته سنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پماد
تصویر پماد
روغن غلیظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماد
تصویر سماد
کود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماد
تصویر حماد
ستایش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جماد
تصویر جماد
زمین، سال بی باران، هر چیز بی جان، بی حرکت یخ فروش، شمشیر بران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمار
تصویر ثمار
میوه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمال
تصویر ثمال
فریاد رس پناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمام
تصویر ثمام
یز از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمان
تصویر ثمان
هشت هشتگان هشت ثمانیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رماد
تصویر رماد
خاکستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماد
تصویر آماد
جمع امد، فرجام ها سر رسید ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پماد
تصویر پماد
((پُ))
ماده دارویی نرم که جهت استعمال خارجی مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمان
تصویر ثمان
((ثَ))
هشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمار
تصویر ثمار
((ثِ))
جمع ثمر، ثمره، میوه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هماد
تصویر هماد
مجتمع، تمام، مجتمع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آماد
تصویر آماد
سررسیدها، فرجامها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نماد
تصویر نماد
سمبول، سمبل، مظهر
فرهنگ واژه فارسی سره