رمۀ بزرگ از گوسفند و بز درآمیخته، یا خاص است به رمۀ میش. ج، ثلل ، ثلال، رخنه، پشم گوسفند، کساء جیدالثله، پشم گوسپند آمیخته بموی و پشم شتر، مناره مانندی در صحرا که زیر سایۀ آن آرام گیرند، نوبت آب شتران بعد دو روز، درم بسیار، گل چاه برآورده شده. ج، ثلل. ثلل. ثلال
رمۀ بزرگ از گوسفند و بز درآمیخته، یا خاص است به رمۀ میش. ج، ثِلل َ، ثِلال، رخنه، پشم گوسفند، کساء جیدالثله، پشم گوسپند آمیخته بموی و پشم شتر، مناره مانندی در صحرا که زیر سایۀ آن آرام گیرند، نوبت آب شتران بعد دو روز، درم بسیار، گل چاه برآورده شده. ج، ثُلَل. ثِلل. ثِلال
برف، قطره های منجمد شدۀ سفید، بلوری شکل و نرمی که از آسمان فرو می ریزد، فنجا ثلج چینی (صینی): شوره، شورۀ قلم، در علم زیست شناسی تباشیر، باروت، سنگ سرمه
برف، قطره های منجمد شدۀ سفید، بلوری شکل و نرمی که از آسمان فرو می ریزد، فنجا ثلج چینی (صینی): شوره، شورۀ قلم، در علم زیست شناسی تباشیر، باروت، سنگ سرمه
موضعی است قرب مدینه در شعر قیس بن الخطیم: واﷲ ذی المسجد الحرام و ما جلّل من یمنه لها خنف انّی لاهواک غیر ذی کذب قد شف ّ منّی الاحشاء و الشّغف بل لیت أهلی و اهل أثله فی دار قریب بحیث نختلف. در تفسیر آن چنین گفته اند و ظاهر آن است که اسم زنی است. (معجم البلدان).
موضعی است قرب مدینه در شعر قیس بن الخطیم: واﷲ ذی المسجد الحرام و ما جُلِّل َ من یمنه لها خُنُف اِنّی لاهواک غیر ذی کذب قد شَف ّ منّی الاحشاءُ و الشَّغف بل لیت أهلی و اهل أثْلهَ فی دار قریب بحیث نختلف. در تفسیر آن چنین گفته اند و ظاهر آن است که اسم زنی است. (معجم البلدان).
شهرت. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک نامی. (ناظم الاطباء) ، نام قومی است که در جهت شرقی نوبه بین صعید مصر و حبشه و نیل و دریای احمر واقعند و سرزمین آنها به بلاد البجایا بجاوه معروف است و به طوائف بسیار منقسم میشود که از آن جمله بشاره است. زبان آنان معروف به بجاوی است. موهای بلند مجعد، رنگ قرمز مایل به زردی و دندان سفید دارند. زنان زیبا و شکیل در بین آنان هست. در اثر اختلاط با عرب از اصل تغییر یافته اند واغلب چادرنشین اند و از فروش لبنیات زندگی می کنند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به بجاو و بجاه شود
شهرت. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک نامی. (ناظم الاطباء) ، نام قومی است که در جهت شرقی نوبه بین صعید مصر و حبشه و نیل و دریای احمر واقعند و سرزمین آنها به بلاد البجایا بجاوه معروف است و به طوائف بسیار منقسم میشود که از آن جمله بشاره است. زبان آنان معروف به بجاوی است. موهای بلند مجعد، رنگ قرمز مایل به زردی و دندان سفید دارند. زنان زیبا و شکیل در بین آنان هست. در اثر اختلاط با عرب از اصل تغییر یافته اند واغلب چادرنشین اند و از فروش لبنیات زندگی می کنند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به بجاو و بجاه شود
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)
لغز، گناه، لالنگ خوراکی که مردم از خانه مردم با خوان دوست و خویش بردارند و با خود برند، سنگریزه نرم ماسه کار نیک، تا سه، تنگدمی تازی گشته از لاتین دو انگشتی از گیاهان شکوفه سپرغم گیاهی است از تیره صلیبیان که در حدود 4 گونه آن شناخته شده و در نواحی گرم آسیای غربی و شمال افریقا روید سله
لغز، گناه، لالنگ خوراکی که مردم از خانه مردم با خوان دوست و خویش بردارند و با خود برند، سنگریزه نرم ماسه کار نیک، تا سه، تنگدمی تازی گشته از لاتین دو انگشتی از گیاهان شکوفه سپرغم گیاهی است از تیره صلیبیان که در حدود 4 گونه آن شناخته شده و در نواحی گرم آسیای غربی و شمال افریقا روید سله
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف