ثل. هلاک کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، هلاک شدن، افتادگی دندان، سرگین انداختن ستور، ویران شدن، ثل یا ثلل بئر، گل برآوردن از چاه. لاروبی چاه، ثلل تراب مجتمع، جنبانیدن آن را، یا شکستن طرفی از اطراف آن یا منهدم کردن. و همچنین است ثل یا ثلل کثیب، ثلل دار یا ثل دار، ویران کردن خانه را و آن چنان باشد که بن دیوار بر کنند و سپس دیوار را بجنبانند تا در افتد، ثلل تراب در بئر، انباشتن خاک را در چاه، ثلل دراهم، فروریختن درهم ها را، ثل اﷲ عرش فلان، نفرین است و معنی آن، میراند او را و ببرد ملک او را
ثل. هلاک کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، هلاک شدن، افتادگی دندان، سرگین انداختن ستور، ویران شدن، ثل یا ثلل بئر، گل برآوردن از چاه. لاروبی چاه، ثلل تراب مجتمع، جنبانیدن آن را، یا شکستن طرفی از اطراف آن یا منهدم کردن. و همچنین است ثل یا ثلل کثیب، ثلل دار یا ثل دار، ویران کردن خانه را و آن چنان باشد که بن دیوار بر کنند و سپس دیوار را بجنبانند تا در افتد، ثلل تراب در بئر، انباشتن خاک را در چاه، ثلل دراهم، فروریختن درهم ها را، ثل اﷲ عرش فلان، نفرین است و معنی آن، میراند او را و ببرد ملک او را
در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند لغزیدن و افتادن از حق و صواب منحرف گشتن لغزش، خطا کمی، نقصان، کم و کاست
در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند لغزیدن و افتادن از حق و صواب منحرف گشتن لغزش، خطا کمی، نقصان، کَم و کاست
برف، قطره های منجمد شدۀ سفید، بلوری شکل و نرمی که از آسمان فرو می ریزد، فنجا ثلج چینی (صینی): شوره، شورۀ قلم، در علم زیست شناسی تباشیر، باروت، سنگ سرمه
برف، قطره های منجمد شدۀ سفید، بلوری شکل و نرمی که از آسمان فرو می ریزد، فنجا ثلج چینی (صینی): شوره، شورۀ قلم، در علم زیست شناسی تباشیر، باروت، سنگ سرمه
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)