سه یک ستاندن، سی گردانیدن، سه گردانیدن چیزی را، گرفتن ثلث مال، سوم قوم شدن، ثلث ناقه، بستن سه پستان او را، ثلث جمل، سه تاه تافتن رسن اشتر را، ثلث أرض، سه بار شیار کردن زمین را
سه یک ستاندن، سی گردانیدن، سه گردانیدن چیزی را، گرفتن ثلث مال، سوم قوم شدن، ثلث ناقه، بستن سه پستان او را، ثلث جمل، سه تاه تافتن رسن اشتر را، ثلث أرض، سه بار شیار کردن زمین را
سه، سه یک. سوم بخش، لفظ معدول است از ثلاثه. دو دانگ. (زمخشری و ملخص اللغات حسن خطیب). ج، اثلاث، قسمی از خطوط یا قلم های اسلامی. قط قلم ثلث به پهنای هشت موی یال برذون است. نام خطی است از خطوط هفتگانه که عبارت است از: مناشیر، محقق، نسخ، ریحان، رقاع، ثلث، تعلیق، و متأخران یک خط دیگر از این استخراج کرده اند که نامش نستعلیق باشد و اصلش نسخ تعلیق. و ثلث را از آن ثلث گویند که در آن سوم حصۀ اصول قلم باشد. (غیاث اللغه)
سه، سه یک. سوم بخش، لفظ معدول است از ثلاثه. دو دانگ. (زمخشری و ملخص اللغات حسن خطیب). ج، اُثلاث، قسمی از خطوط یا قلم های اسلامی. قط قلم ثلث به پهنای هشت موی یال برذون است. نام خطی است از خطوط هفتگانه که عبارت است از: مناشیر، محقق، نسخ، ریحان، رقاع، ثلث، تعلیق، و متأخران یک خط دیگر از این استخراج کرده اند که نامش نستعلیق باشد و اصلش نسخ تعلیق. و ثلث را از آن ثلث گویند که در آن سوم حصۀ اصول قلم باشد. (غیاث اللغه)
ثل. هلاک کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، هلاک شدن، افتادگی دندان، سرگین انداختن ستور، ویران شدن، ثل یا ثلل بئر، گل برآوردن از چاه. لاروبی چاه، ثلل تراب مجتمع، جنبانیدن آن را، یا شکستن طرفی از اطراف آن یا منهدم کردن. و همچنین است ثل یا ثلل کثیب، ثلل دار یا ثل دار، ویران کردن خانه را و آن چنان باشد که بن دیوار بر کنند و سپس دیوار را بجنبانند تا در افتد، ثلل تراب در بئر، انباشتن خاک را در چاه، ثلل دراهم، فروریختن درهم ها را، ثل اﷲ عرش فلان، نفرین است و معنی آن، میراند او را و ببرد ملک او را
ثل. هلاک کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، هلاک شدن، افتادگی دندان، سرگین انداختن ستور، ویران شدن، ثل یا ثلل بئر، گل برآوردن از چاه. لاروبی چاه، ثلل تراب مجتمع، جنبانیدن آن را، یا شکستن طرفی از اطراف آن یا منهدم کردن. و همچنین است ثل یا ثلل کثیب، ثلل دار یا ثل دار، ویران کردن خانه را و آن چنان باشد که بن دیوار بر کنند و سپس دیوار را بجنبانند تا در افتد، ثلل تراب در بئر، انباشتن خاک را در چاه، ثلل دراهم، فروریختن درهم ها را، ثل اﷲ عرش فلان، نفرین است و معنی آن، میراند او را و ببرد ملک او را