جدول جو
جدول جو

معنی ثلاثان - جستجوی لغت در جدول جو

ثلاثان
(ثُ)
آبی است از بنی اسد در جانب حبشه. (مراصد الاطلاع) ، نام موضعی است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طلاسان
تصویر طلاسان
(دخترانه)
طلا (عربی) + سان (فارسی) مانند زر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلالان
تصویر گلالان
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در آذربایجان غربی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بلاشان
تصویر بلاشان
(پسرانه)
پلاشان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پلاشان
تصویر پلاشان
(پسرانه)
بلاشان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الامان
تصویر الامان
پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلثان
تصویر ثلثان
دو سوم، دو قسمت از سه قسمت چیزی
ثلثان شدن شراب: جوشاندن شراب تا دوثلث آن تبخیر شود و یک ثلث باقی بماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلثان
تصویر ثلثان
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگنگور، سگ انگور، روپاس، بارج، پارج، اورنج، اولنج، عنب الثعلب، لما، تاجریزی پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(ثَ لِ / ثَ لَ)
عنب الثعلب. سگ انگور. تاجریزی. طولیدون. فنا. (اختیارات بدیعی). غرغره کردن با آب آن ورم زبانرا نافع باشد و خوردن آن قطع احتلام کند. (برهان قاطع). رجوع به تاجریزی شود
لغت نامه دهخدا
در حال آلودن
لغت نامه دهخدا
نام مرکز خرّۀ اسالم در طوالش گیلان، نام رودی میان گرگان رود و شفارود طالش
لغت نامه دهخدا
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
سیزدهمین پادشاه از اشکانیان و پسر پلاش دوم. او در موقع وفات پدر به تخت سلطنت ایران جلوس کرد و 12 سال حکمرانی داشت. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام دهی است به عقبۀ حلوان. (یادداشت مرحوم دهخدا). لشکر از در همدان برگرفت (طاهر ذوالیمینین) و به عقبۀ حلوان شد و بر عقبه دیهی است نام آن بلاشان، لشکر آنجا فرودآورد. (ترجمه طبری بلعمی ص 512). و طاهر سپاه از بلاشان برگرفت و از عقبه فروشد. (ترجمه طبری بلعمی ص 512)
مرغزار بلاشان، مرغزاری است به حدود اصفهان منسوب به بلاشان بن بلاش بن فیروز، از پادشاهان اشکانی. (از تاریخ گزیده ص 102)
لغت نامه دهخدا
(ثُ لُ)
دو سه یک. دو حصه از جملۀ سه حصه. (غیاث اللغه). رجوع به دو ثلث شود. چهار دانگ. (زمخشری) ، ثلثان شدن شراب، جوشاندن شراب تا آنکه دو ثلث آن تبخیر شود و یک ثلث بجای ماند، ثلثان و ربع، پنج دانگ و نیم. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
سی
لغت نامه دهخدا
(ثَ / ثُ)
روز سه شنبه، بر یهودان این روز مبارک است. (غیاث اللغه). ثلثاء. ج، ثلاثاوات
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
سی. و آن ملحق بجمع است نه جمع
لغت نامه دهخدا
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثون
تصویر ثلاثون
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثاء
تصویر ثلاثاء
بهرام شید (سه شنبه)، سه شنبه بازار سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
فرهنگ لغت هوشیار
آلت سنگ اندازی که از رسن دوتاه (پشمی یا ابریشمی) سازند و بدان سنگ اندازند. توضیح بعض استادان فلاخن را با من و گلشن قافیه کرده اند ازینرو بعضی فلاخن بضم خای معجمه - که مشهور است - خطا دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلاشان
تصویر خلاشان
دشمنان، مفسدان، حاسدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثیه
تصویر ثلاثیه
مونث ثلاثی: کلمه ثلاثیه (کلمه سه حرفی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلثان
تصویر ثلثان
سگ انگور از گیاهان یک از سه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلایان
تصویر آلایان
در حال آلودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثا
تصویر ثلاثا
سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلابان
تصویر بلابان
انواع طبل نقاره دهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلثان
تصویر ثلثان
((تُ لُ))
دو سه یک، دو حصه از جمله سه حصه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الامان
تصویر الامان
((اَ اَ))
زینهار! پناه !
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثالثاً
تصویر ثالثاً
((لِ ثَ نْ))
بار سوم، سه دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلاخان
تصویر فلاخان
((فَ لَ))
فلاخن، قلاب سنگ، ابزاری برای پرتاب کردن سنگ و آن رشته ای بوده که آن را از نخ یا ابریشم می بافتند، فلخم، فلخمه، فلماخن، فلخمان، پلخم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثلاثون
تصویر ثلاثون
((ثَ))
سی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
((ثَ))
سی
فرهنگ فارسی معین