- ثقاب
- آتش افروزینه
معنی ثقاب - جستجوی لغت در جدول جو
- ثقاب
- سوراخ کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افروخته شدن، روشن شدن ستاره، دمیدن بوی
افروخته شدن آتش
استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
شهباز، آگفت
جمع رقبه، بنگردن ها زر خریدان جمع رقبه گردنها، بن گردنها، پس گردنها. یا مالک رقاب صاحب اختیار
تابان، درخشان
جامه ها
مزد، پاداش، جزاء کار خوب
جمع ثلب، آک ها وارونه ها
سرخ سیر از رنگ ها
درخشیدن ستاره و بمعنی آتشگیره هم گویند
جمع ثقه، استوانان
زن فربه، گران سرین، آرمیده، آهسته، شتر کندرو
زن دانا زن استاد
جمع ثقه، استوانان جمع ثقه معتمدان اشخاص مورد اطمینان. یا علم ثنات و ضعفااز رواه حدیث. مهمترین شعبه علم رجال است و بدان معرفت صحت و سقم حدیث حاصل آید
پیرایه بند، سپیدی بن ناخن
پنبه خون آلوده که زن شوی مرده بر سر نهد و گوشه آن از رو بنده بیرون کند تا بیننده بداند که او شوی از دست داده است، جمع سقب، کره اشتران نر، ستون های تاژ، شاخه های کشن
جمع شقب یا شقب، مغاک ها دره ها
رو به رو شدن به هم نزدیک شدن
نقب زننده،، کاوش کننده
ثوب ها، جامه ها، لباسها، جمع واژۀ ثوب
ثقیل ها، گرانها، سنگین ها، جمع واژۀ ثقیل
ثقه ها، اعتمادها، اعتقادها، جمع واژۀ ثقه،
نافذ (فکر)، جمع ثواقب، روشن، تابان، درخشان، در پزشکی ویژگی دردی که صاحب آن می پندارد اندام او را سوراخ می کنند
سزای گناه و کار بد کسی را دادن، جزای کردار بد، عذاب
جمع واژۀ عقبه، راه های سخت کوهستانی، گردنه ها
جمع واژۀ عقبه، راه های سخت کوهستانی، گردنه ها
پرندۀ شکاری بزرگ با چنگال های قوی و چشم های تیزبین که جانوران کوچک از قبیل خرگوش یا روباه را شکار می کند، دال، دالمن،
در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی است
در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی است
رقبه ها، گردنها، کنایه از ملک و زمینی که به کسی داده می شود که تا عمر دارد از آن بهره و فایده ببرد، جمع واژۀ رقبه
نقب ها، سوراخ ها و راههای باریک در زیر زمین، جمع واژۀ نقب
شکنجه کردن، مواخذه کردن کسی را بر گناه، جزای بدی، پاداش بدی، عذابی است که بدنبال ازتکاب گناه در آخرت دامنگیر انسان میشود
پرده که به رخ آویزند یا بر چیز نفیس اندازند