- ثفر
- پاردم ران بند اسپ و گاو و خر که بخشی از پالان و زین است
معنی ثفر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی خدایی، خدا نشناسی
گندیدگی، بد بویی، سختی، پتیار (بلا)
بوی آمدن، بوی برخاستن
پیروزی
رهسپاری، نورد
گریزگاه
کنج دهان
هم آوای نهر ستبر، پهناور
منع، باز داشتن
انتقام، خونخواهی، کینه
گاو نر، بقر
میوه آوردن درخت
کنجاره لرد درد کنجال خره هم آوای فره کنجاره تفاله، آنچه ازمایعی ته نشین شود چون درد شراب دردی، تیرگی شیر و روغن، آنچه دفع شود از معده سرگین
گولیدن گول شدن
دندانهای جلو دهان
علمی است که در آن بحث می شود از حرف، از آن حیث که بنا مستقل بدلالت است و آنرا علم حروف نیز نامند و علم تکسیر هم میگویند
پیشنهاد کردن
کندن زمین، فرو بردن چاه
شرمگین پیمان نهادن، نگهبانی ، بدرهگی (بدرهه بدرقه)
مرد چرکین
از شهری به شهر دیگر رفتن کتاب بزرگ
کناره لبه، پلک، کناره چوز، کناره زهدان، رود کنار، تیزی تیغ
خالی و تهی، مرد بی چیز ماه دومین از ماههای عربی پس از محرم
مقابل ایمان، بی دینی، کنایه از سخن کفرآمیز یا حاکی از کفر مثلاً کفر نگو، ناسپاسی
انتقام گرفتن، خون خواهی
کندن زمین، گود کردن، کندن چاه
گریزگاه، جای گریختن، راه فرار
دهان، عضو بدن انسان و حیوان در قسمت سر او که زبان و دندان ها در آن قرار دارد و غذا در آن جویده و نرم می شود، برای مثال زبانش به سان درختی سیاه / زفر باز کرده فگنده به راه (فردوسی - ۱/۲۳۲)