جدول جو
جدول جو

معنی ثغ - جستجوی لغت در جدول جو

ثغ
بت برخی این واژه را فغ و پارسی دانند
تصویری از ثغ
تصویر ثغ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع ثغر: دندانها دندانهای پیشین، جمع ثغر. سرحدها مرزها در بندها (مخصوصا بین مسلمانان و کافران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثغره
تصویر ثغره
گوده گودی پایین گردن و بالای سینه بندر مرز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثغر
تصویر ثغر
دندانهای جلو دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثغب
تصویر ثغب
ذبح کردن، نیزه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثغام
تصویر ثغام
درمنه درمنه سپید از گیاهان شادزد گونه خار است جاورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثغاریر
تصویر ثغاریر
به گونه رمن دستنبو از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثغر
تصویر ثغر
هر یک از دندان های جلو دهان، مرز، سرحد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثغور
تصویر ثغور
((ثُ))
جمع ثغر، دندان ها، دندان های پیشین، سرحدها، مرزها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثغر
تصویر ثغر
((ثَ))
دندان های جلو، سوراخ، سرحد، مرز، جمع ثغور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثغور
تصویر ثغور
ثغرها، دندان های جلو دهان، مرزها، سرحدّات، حدود، جمع واژۀ ثغر
فرهنگ فارسی عمید
تک زبانی: کسی که برخی باز آواها را نمی تواند بر زبان آورد به جای ر می گوید ل به جای ش می گوید س
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سداد الثغر
تصویر سداد الثغر
مرز بند پاسدار مرز
فرهنگ لغت هوشیار
لثغه در فارسی: تک زبانی دهان گرفتن زبان و شکستگی آن بطوری که حرف سین را ثاء یآرا راغین گویند و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لثغاء
تصویر لثغاء
تک زبان: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لثغ
تصویر لثغ
کند زبانی تک زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
((لُ غَ یا غِ))
گرفتن زبان و شکستگی آن به طوری که حرف سین را ثاء یا راء را غین گویند و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
شکستگی و گرفتگی زبان به طوری که حرف «س» را «ٍث» و «ر» را «غ» تلفظ کنند
فرهنگ فارسی عمید