معنی ثعب - جستجوی لغت در جدول جو

ثعب

لغت نامه دهخدا

ثعب

لغت نامه دهخدا

ثعب

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شعب — تصویر شعب

شعبه ها، بخشهایی از یک فروشگاه، شرکت ها، شاخه های درخت، جمع واژۀ شعبه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از صعب — تصویر صعب

دشوار، سخت، شدید
قوی، نیرومند، بامهابت، باوقار، گران، ناخوشایند، زیاد، بسیار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ثعلب — تصویر ثعلب

گیاهی با برگ های پهن، گل های خوشه ای صورتی یا سفید و ریشه ای غده ای، ارکیده، غدۀ زیرزمینی این گیاه در تهیۀ بعضی غذاها و شیرینی ها به کار می رود، خصی الثعلب، خصیه الثعلب، مفرد واژۀ ثعالب
روباه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شعب — تصویر شعب

گشادگی میان دو کوه، دره، راه در کوه، مسیل آب، آبراهه در درون زمین، ناحیه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ثقب — تصویر ثقب

ثقبه ها، روزن های خانه، جمع واژۀ ثقبه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از لعب — تصویر لعب

بازی کردن، بازی، مزاح، شوخی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از رعب — تصویر رعب

ترس، بیم، فزع، خوف، ترسیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعب — تصویر تعب

رنج، سختی، ماندگی، خستگی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ثقب — تصویر ثقب

سوراخ کردن، سوراخ، رخنه

فرهنگ فارسی عمید

(ثُ بَ / ثَ بَ)

نوعی از کربسۀ سبزسر خبیث، ج، ثعب، موش، درختی است

لغت نامه دهخدا

(کَ عَ)

زن کلان و ستبر شرم. (منتهی الارب). زن کلان و ستبر کس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رکب کثعب،شرم بزرگ و ستبر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

(مُ عِ)

آب روان شده از آبراهه و جز آن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)

لغت نامه دهخدا

(مَ عَ)

ناودان و آبراهه. ج، مثاعب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

تصویری از ثاعب — تصویر ثاعب

روان سازنده

فرهنگ لغت هوشیار

زن شوهر دیده که اکنون بی شوهر است بطلاق یا مرگ شوهر، بیوه، مقابل دوشیزه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دعب — تصویر دعب

راندن، گادن، شوخی کردن لاغیدن شوخ لاغگوی شوخ لاغگوی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رعب — تصویر رعب

ترس و بیم، فزع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از صعب — تصویر صعب

دشوار، تند، ناهموار، ناخوار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شعب — تصویر شعب

جمع شعبه، شعبه ها بمعنی قبیله بزرگ میباشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سعب — تصویر سعب

رشته گلیز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعب — تصویر تعب

زحمت و رنج و سختی و ماندگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعب — تصویر اعب

تنگدست، درشت بینی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جعب — تصویر جعب

کیپوت سازی، واژگون کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثرب — تصویر ثرب

سرزنش کردن و بمعنی پیه شکم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثعلب — تصویر ثعلب

روباه ماده یا عام است

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثاب — تصویر ثاب

دهان دره کردن، خمیازه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثغب — تصویر ثغب

ذبح کردن، نیزه زدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثقب — تصویر ثقب

سوراخ کردن، بلند پریدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثلب — تصویر ثلب

سرزنش کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثوب — تصویر ثوب

جامه، لباس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثعوب — تصویر ثعوب

تلخه (خلط صفرا)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رعب — تصویر رعب

ترس

فرهنگ واژه فارسی سره