رمۀ بزرگ از گوسفند و بز درآمیخته، یا خاص است به رمۀ میش. ج، ثلل ، ثلال، رخنه، پشم گوسفند، کساء جیدالثله، پشم گوسپند آمیخته بموی و پشم شتر، مناره مانندی در صحرا که زیر سایۀ آن آرام گیرند، نوبت آب شتران بعد دو روز، درم بسیار، گل چاه برآورده شده. ج، ثلل. ثلل. ثلال
رمۀ بزرگ از گوسفند و بز درآمیخته، یا خاص است به رمۀ میش. ج، ثِلل َ، ثِلال، رخنه، پشم گوسفند، کساء جیدالثله، پشم گوسپند آمیخته بموی و پشم شتر، مناره مانندی در صحرا که زیر سایۀ آن آرام گیرند، نوبت آب شتران بعد دو روز، درم بسیار، گل چاه برآورده شده. ج، ثُلَل. ثِلل. ثِلال
ابن لفافه العکی. ابوعبدالله. تابعی است. در علوم اسلامی، اصطلاح تابعی به فردی اشاره دارد که پیامبر اسلام را ندیده اما از اصحاب ایشان کسب علم کرده است. بسیاری از بزرگان حدیث و تفسیر مانند قتاده، نخعی و ابن سیرین از طبقه تابعین هستند. این واژه نشان دهنده رابطه علمی و معنوی میان نسل های نخست اسلام است.
ابن لفافه العکی. ابوعبدالله. تابعی است. در علوم اسلامی، اصطلاح تابعی به فردی اشاره دارد که پیامبر اسلام را ندیده اما از اصحاب ایشان کسب علم کرده است. بسیاری از بزرگان حدیث و تفسیر مانند قتاده، نخعی و ابن سیرین از طبقه تابعین هستند. این واژه نشان دهنده رابطه علمی و معنوی میان نسل های نخست اسلام است.
زهار، میان ناف و زهار، اندرون شکم مردم، مویهای دراز که بر تندی پاشنۀ اسب باشد، وسط مردم و غیر آن، ثنهالبطن، زیر ناف تا فرج از درون شکم، موضعی در رحم که جنین در آن جای دارد. ج، ثنن
زهار، میان ناف و زهار، اندرون شکم مردم، مویهای دراز که بر تندی پاشنۀ اسب باشد، وسط مردم و غیر آن، ثنهالبطن، زیر ناف تا فرج از درون شکم، موضعی در رحم که جنین در آن جای دارد. ج، ثُنن
ابوعبدالله بن بطه عکبری مصنف ابانه است. (منتهی الارب). عبیدالله بن محمد بن محمد بن حمدان بن بطه العکبری حنبلی مصنف الابانه. وی از گروهی حدیث شنیده و ابوالقاسم بن البسری و دیگران از وی حدیث شنیدند و بسال 387 هجری قمری درگذشت. (از تاج العروس). و رجوع به ابوعبدالله بن بطه و ابن بطه شود
ابوعبدالله بن بطه عکبری مصنف ابانه است. (منتهی الارب). عبیدالله بن محمد بن محمد بن حمدان بن بطه العکبری حنبلی مصنف الابانه. وی از گروهی حدیث شنیده و ابوالقاسم بن البُسری و دیگران از وی حدیث شنیدند و بسال 387 هجری قمری درگذشت. (از تاج العروس). و رجوع به ابوعبدالله بن بطه و ابن بطه شود
یک مرغابی. (ناظم الاطباء). یکی بط یستوی فیه المذکر و المؤنث و لیست الهاء للتأنیث و انما هی لواحد من جنس. (منتهی الارب). یکی بط خواه نر و خواه ماده. ج، بطاط. معرب بت مذکر و مؤنث در وی یکسان است مانند حمامه و دجاجه تادر آن علامت تأنیث نیست بلکه برای وحدت است و عرب اوز گویند و بط بدون تا مستعمل فارسیان است. (آنندراج). و رجوع به بط و المعرب جوالیقی ص 64 شود، منزل ریش سفید. (ناظم الاطباء). و رجوع به بطریکیه شود
یک مرغابی. (ناظم الاطباء). یکی بط یستوی فیه المذکر و المؤنث و لیست الهاء للتأنیث و انما هی لواحد من جنس. (منتهی الارب). یکی بط خواه نر و خواه ماده. ج، بطاط. معرب بت مذکر و مؤنث در وی یکسان است مانند حمامه و دجاجه تادر آن علامت تأنیث نیست بلکه برای وحدت است و عرب اوز گویند و بط بدون تا مستعمل فارسیان است. (آنندراج). و رجوع به بط و المعرب جوالیقی ص 64 شود، منزل ریش سفید. (ناظم الاطباء). و رجوع به بطریکیه شود